Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
first aid cabinet
قفسه کمکهای اولیه
Other Matches
first aids
کمکهای اولیه
first aid
کمکهای اولیه
self aid
کمکهای اولیه
aid man
مامور کمکهای اولیه
self aid
اجرای کمکهای اولیه
first aid kit
جعبه کمکهای اولیه
boat box
جعبه کمکهای اولیه قایق
dressing station
درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
Ideal City
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
lockers
قفسه قفل دار قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجویان
locker
قفسه قفل دار قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجویان
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
first aids
کمکهای نخستین
subsidies
کمکهای مالی
deck landing aid
کمکهای فرود
public assistance
کمکهای دولتی
security assistance
کمکهای امنیتی
visual aids
کمکهای بصری
technical assistance
کمکهای فنی
aids to navigation
کمکهای ناوبری
first aid
کمکهای مقدماتی
welfare
کمکهای اجتماعی
legal assistance
کمکهای قضایی شرح علایم
basic data
دادههای اولیه عناصر اولیه
Military aid with no strings attached .
کمکهای نظامی بدون قید وشرط
restoration
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
fielded
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
fields
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
basic issue list
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
e r p
اجرا کرد وکمکهایی که در چهارچوب این برنامه به اروپا شدبیشتر کمکهای مارشال نامیده می شوند
etagere
قفسه
wardrobes
قفسه
bays
قفسه
cabinet
قفسه
baying
قفسه
cupboard
قفسه
encasement
قفسه
cages
قفسه
cage
قفسه
wardrobe
قفسه
cabinets
قفسه
bay
قفسه
bayed
قفسه
cupboards
قفسه
shelving rack
قفسه
shelf
قفسه
wracked
قفسه
racked
قفسه
racks
قفسه
armarium
قفسه
rack
قفسه
wracks
قفسه
press
قفسه
presses
قفسه
rib cage
قفسه سینه
cabinet clamp
گیره قفسه
cabinetmaker
قفسه ساز
cabinetwork
قفسه سازی
bookcases
قفسه کتاب
bookshelf
قفسه کتاب
bookshelves
قفسه کتاب
desktop
قفسه فایلها
thoraxes
قفسه سینه
credenza
قفسه یا جا کتابی
rib-cage
قفسه صدری
thorax
قفسه سینه
thoraces
قفسه سینه
chests
قفسه سینه
chest
قفسه سینه
rib-cages
قفسه صدری
rib-cage
قفسه سینه
shelve
در قفسه گذاردن
shelved
در قفسه گذاردن
rib cage
قفسه صدری
rib-cages
قفسه سینه
stack
قفسه کتابخانه
cabinet-makers
قفسه ساز
cabinet-maker
قفسه ساز
cabinet maker
قفسه ساز
squirrel cage
قفسه محافظ
switch gear cabinet
قفسه کلیدها
thoracic cage
قفسه سینه
thoracic cage
قفسه صدری
wall mounting cabinet
قفسه دیواری
spice rack
قفسه ادویه
stacks
قفسه کتابخانه
stacked
قفسه کتابخانه
bookcase
قفسه کتاب
shelver
در قفسه گذار
meat safe
قفسه توری
kist
قفسه سینه
hot cabinet
قفسه گرما
pigeonhole
خانه قفسه
thoracopods
قفسه محافظ
gasoem
قفسه سینه
cabin scooter
قفسه متحرک
racked
قفسه مهمات و وسایل
wracks
قفسه مهمات و وسایل
buffets
قفسه جای فرف
wracked
قفسه مهمات و وسایل
rack
قفسه مهمات و وسایل
side board
میز قفسه دار
chiffonier
قفسه کوچک کشودار
show case
قفسه جلو مغازه
racks
قفسه مهمات و وسایل
shelve
قفسه دار کردن
shelved
قفسه دار کردن
tallboy
قفسه پایه دار
buffeting
قفسه جای فرف
buffeted
قفسه جای فرف
buffet
قفسه جای فرف
thoracic
وابسته به قفسه سینه
drop type switchboard
قفسه کلیدهای نوع سقوطی
I cant reach the shelf .
دستم به قفسه نمی رسد
I cannot reach the shelf.
قدم به قفسه نمی رسد
meat safe
قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
telephone switchboard
قفسه اتصالات مراکز تلفن خودکار
Put the books back on the shelf.
کتابها را بگذار توی قفسه سر جایش
credence
[قفسه یا میز در حرم مقدس کلیسا]
ready rack
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
presternum
قسمت جلو قفسه سینه پستانداران
Where are the luggage lockers?
قفسه های ویژه بار کجاست؟
Where are the luggage lockers?
قفسه های ویژه اسباب و اثاثیه کجاست؟
what not
قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
ark
[نوعی قفسه برای آویزان کردن پوشاک کشیشان در کلیسا]
airing cupboard
قفسه یا کمدی که لباسهای شسته شده را برای خشک شدن در آن قرار میدهند
primeval
اولیه
initialed
اولیه
first generation
اولیه
initialing
اولیه
initial
اولیه
primary
اولیه
rudimentary
اولیه
preliminary
اولیه
preliminaries
اولیه
fundamental
اولیه
raw
اولیه
dispersion
اولیه
initialled
اولیه
basic
اولیه
earliest
اولیه
initials
اولیه
early
اولیه
primitive
اولیه
basics
اولیه
primal
اولیه
initialling
اولیه
elementary
اولیه
input reactance
راکتانس اولیه
primary emission
صدور اولیه
input signal
سیگنال اولیه
input noise
پارازیت اولیه
input frequency
فرکانس اولیه
input function
تابع اولیه
input gap
فاصله اولیه
input information
اطلاعات اولیه
primary body
جسم اولیه
input transformer
ترانسفورماتور اولیه
prereduction
کاهش اولیه
archetypes
نمونه اولیه
primery voltage
ولتاژ اولیه
pre assembly
نصب اولیه
input voltage
ولتاژ اولیه
pre load
بار اولیه
pre loading
بارگیری اولیه
input unit
واحد اولیه
input translator
مترجم اولیه
input time
زمان اولیه
input terminal
ترمینال اولیه
input tape
نوار اولیه
preliminiary work
کار اولیه
input stage
طبقه اولیه
archetype
نمونه اولیه
input electrode
الکترود اولیه
input drift
رانش اولیه
initial value
مقدار اولیه
initial strength
استحکام اولیه
initial reserves
ذخایر اولیه
initial point
نقطه اولیه
initial mass
جرم اولیه
initial level
سطح اولیه
initial cost
هزینه اولیه
initial condition
شرط اولیه
initial condition
شرایط اولیه
opening capital
سرمایه اولیه
initial capital
سرمایه اولیه
initial acceleration
شتاب اولیه
incunabula
مراحل اولیه
initial velocity
سرعت اولیه
input diode
دیود اولیه
input data
دادههای اولیه
input current
جریان اولیه
input coupling
تزویج اولیه
input coordinate
مختصات اولیه
input circuit
مدار اولیه
input capacitor
خازن اولیه
input capacitance
فرفیت اولیه
input attenuation
دمفونگ اولیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com