Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
airing cupboard
قفسه یا کمدی که لباسهای شسته شده را برای خشک شدن در آن قرار میدهند
Other Matches
coffee-table books
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
coffee-table book
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
grillage
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
music stands
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
vouchee
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
haematogen
دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
wedding cake
کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
mezereum
پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند
trading stamp
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
long pull
اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند
ready rack
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
ark
[نوعی قفسه برای آویزان کردن پوشاک کشیشان در کلیسا]
doll up
<idiom>
لباسهای تجملی پوشیدن
decked out
<idiom>
لباسهای تجملی پوشیدن
costumiers
خیاط لباسهای محلی وویژه
ragbag
کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
ragbags
کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
costumier
خیاط لباسهای محلی وویژه
costumer
خیاط لباسهای محلی وویژه
opera comique
کمدی
comic opera
کمدی
situation comedy
کمدی سبک
situation comedy
کمدی سریال
tragicomedy
تراژدی کمدی
comedietta
کمدی مختصر
comics
وابسته به کمدی
comic
وابسته به کمدی
situation comedies
کمدی سریال
situation comedies
کمدی سبک
tragicomedies
تراژدی کمدی
comedy
شاد نمایش کمدی
comedies
شاد نمایش کمدی
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
timed
وقت قرار دادن برای
time
وقت قرار دادن برای
times
وقت قرار دادن برای
locker
قفسه قفل دار قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجویان
lockers
قفسه قفل دار قفسه قفل دار مخصوص دانش اموزان و دانشجویان
fix someone up with someone
<idiom>
واسطه برای قرار ملاقات دونفر
prim buffa
سردسته بازیگران یاخوانندگان زنانه در کمدی
singspiel
نمایش کمدی موزیکال قرن 81 المان
battery
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
batteries
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
tragicomic
مربوط به اثر کمدی وتراژدی غم انگیز وتفریحی
formed
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
forms
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
pack
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
form
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
packs
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
In this contract , there are no loopholes for either party .
دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
adds
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
acoustic
فن صوتی که در بالای چاپگر برای کاهش صدا قرار دارد
adding
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
crushed gravel
شن شسته
waterworn
اب شسته
gantline
رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
acoustic
تابلوی صوتی که پشت رسانه برای کاهش صدا قرار دارد
cut and dried
شسته وروفته
neatest
شسته و رفته
neater
شسته و رفته
neat
شسته و رفته
launder
شسته شدن
cut-and-dried
شسته وروفته
tubs
شسته شدن
launders
شسته شدن
unwashed
شسته نشده
ballast
مصالح شسته
laundering
شسته شدن
tub
شسته شدن
cut and dry
شسته وروفته
laundered
شسته شدن
post implementation review
ارزیابی یک سیستم پس از این که برای چندین ماه مورداستفاده قرار گرفته است
cassettes
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
cassette
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
packing
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
interword spacing
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
neat
شسته و رفته مرتب
neatest
شسته و رفته مرتب
neater
شسته و رفته مرتب
caban
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
anti spin
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
format
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
terminator
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
formats
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
waterworn
شسته شده و صیقلی در اثراب
eluvial horizon
طبقه خاک شسته شده
rainwash
شسته شده بوسیله باران
acid leach
کانی شسته شده با اسید
ecru
رنگ کتان شسته نشده
It is a neat tidy job.
کار شسته ورفته ای است
overlay
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
expanded memory system
ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
calendaring
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
overlays
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlaying
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
I want these clothes washed.
من میخواهم این لباس ها شسته شود.
dish wash
ابی که دران فرف شسته باشند
dish water
ابی که دران فرف شسته باشند
quantum meruit
کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
mask
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
verbal note
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
masks
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
maintenance
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
straddle trench
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
unashamed
افرادیکهکارهایعجیبانجام میدهند
When will be supper?
کی شام میدهند؟
pucks
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
puck
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
burned
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
pickup reel
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
splices
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
boilerplating
قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
splice
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
spliced
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
to spin laundry in the washing machine
لباس های شسته شده را در ماشین لباسشویی تند چرخاندن
heads up
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
guard cell
گیاهی را تشکیل میدهند
address
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
stacked
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
greasy wool
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
cards
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
metal oxide semiconductor
روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
card
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
spadework
کاری که با بیل انجام میدهند
foy
سوری که بخاطر مسافرت میدهند
boarding house
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
boarding houses
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
handbill
اعلانی که بدست مردم میدهند
handbills
اعلانی که بدست مردم میدهند
they give it a good scrub
خوب انرا مالش میدهند
pig's wash
گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند
pigwash
گنداب اشپزخانه که بخوکان میدهند
accent mark
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignments
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
postured
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
loving cup
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
sea pass
پروانه عبور که به کشتی بی طرف میدهند
these cloud promise rain
این ابرها خبر از بارندگی میدهند
console table
میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
goffer
اهنی که باان توری راچین میدهند
constant speed drive
چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
chips
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
impo
کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
fascicle
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
communicants
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
fasciculus
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
tine
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
communicant
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
fascicule
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
field
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
page of presence
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
aquarium
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquaria
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
corody
لباس وغذا وغیره که موسسات خیریه به محتاجان میدهند
aquariums
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
page of bonour
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
resolutions
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
bread-boards
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
resolution
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
bread-board
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
backwards
جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
pantechnicon
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
letter card
کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
pantechnicons
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
surface mount technology
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
bays
قفسه
baying
قفسه
bayed
قفسه
wardrobes
قفسه
cabinet
قفسه
wardrobe
قفسه
racked
قفسه
etagere
قفسه
racks
قفسه
shelf
قفسه
cupboard
قفسه
armarium
قفسه
cabinets
قفسه
shelving rack
قفسه
cupboards
قفسه
rack
قفسه
bay
قفسه
encasement
قفسه
wracks
قفسه
press
قفسه
cages
قفسه
presses
قفسه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com