English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
arresting gear قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
Other Matches
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
diversionary landing فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
space فاصله دادن فاصله داشتن
spaces فاصله دادن فاصله داشتن
ease turn سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
plunging fire تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
retraction lock وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
intubation فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
forecaddie باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
glideslope شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
landing wires سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
stopping sight distance فاصله دید برای ایست
anti spin سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
design landing weight حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
near collision فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
burdended فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
exchange zone فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
aligned ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligns ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
pockets کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
span فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanned فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spans فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanning فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
perspectives روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
perspective روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
vacation sittings جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
MIP mapping روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
bend allowance فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
stand off برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-offs برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
single space در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
point blank range فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
committing اعزام داشتن برای
committed اعزام داشتن برای
commits اعزام داشتن برای
commit اعزام داشتن برای
get to <idiom> توانایی داشتن برای
to fear [for] ترس داشتن [بخاطر یا برای]
hold over برای اینده نگاه داشتن
spare برای یدکی نگاه داشتن
spared برای یدکی نگاه داشتن
front de liberation national جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
interval فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
stand (someone) in good stead <idiom> سود زیاد برای شخص داشتن
to have connections رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
up to one's ears in work <idiom> کارهای زیاد برای انجام داشتن
hold down برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
cellarage حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی
control surface کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
ineligibly بدون داشتن شرایط لازم برای انتخاب
on easy street <idiom> پول کافی برای زندگی راحت داشتن
to have the kindness to help s لطف داشتن برای یاری کردن کسی .o.
spacer امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
ampullae niche [طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
outrigger چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
clipboards تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
laniard طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
clipboard تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
baseband transmission روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
connects هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
connect هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
planch صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
adulterate قلابی
quack قلابی
shams قلابی
bogus قلابی
adulterated قلابی
false <adj.> قلابی
false قلابی
quackish قلابی
quacking قلابی
adulterating قلابی
adulterates قلابی
pasteboard قلابی
quacked قلابی
hamous قلابی
hamate قلابی
sham قلابی
quacks قلابی
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
bridge دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
shamateur اماتور قلابی
Rigged elections . انتخابات قلابی
A bogus professor . پروفسور قلابی
uncinus زائده قلابی
rip-off کالای قلابی
False coin . سکه قلابی
simular قلابی صوری
spurious قلابی الکی
rip-offs کالای قلابی
cheap copy بدل قلابی
pale [poor] imitation بدل قلابی
kake uke دفاع قلابی
a fake doctor پزشک قلابی
fulham طاس قلابی
Briefcase utility در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
forges تهیه جنس قلابی
unciform سرکج قلابی چنگکی
forge تهیه جنس قلابی
caban طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
click دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
c clamp گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
clicks دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
setline رسن چند قلابی ماهیگیری
crooking ادم قلابی کلاه بردار
crooks ادم قلابی کلاه بردار
crook ادم قلابی کلاه بردار
frog-adjustment screw پیچ قلابی تنظیم کننده
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
weedless قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
The whole story was faked up . تمام داستان قلابی وساختگه بود
To fake an oil – painting . یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
close march راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
collimate تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
quacked صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacks صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quack صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacking صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
ringthe bull بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
angle of arrival زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
constant speed drive چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
cyphers مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cipher مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow. این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
money to burn <idiom> بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longed میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
steeve خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
to keep down زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
splashdown آب فرود
splashdowns آب فرود
landings فرود
line of fall خط فرود
landing فرود
land فرود
downstream فرود اب
drops فرود
drop فرود
dropped فرود
dropping فرود
abseils فرود
abseil فرود
abseiled فرود
abseiling فرود
tailwater فرود اب
mare's nest چیز خوش فاهر وبد باطن چیز قلابی
missed approach فرود اضطراری
missed approach فرود ناقص
approaches مسیر فرود
approached مسیر فرود
approach مسیر فرود
landing site پایگاه فرود
light or lighted فرود امدن
landing zone منطقه فرود
night landing فرود شبانه
parachut چتر فرود
impact point نقطه فرود
nosediving فرود عمودی
landed فرود امده
forced landing فرود اجباری
run way باند فرود
landing strip باند فرود
landing strips باند فرود
run way محوطه فرود
strip باند فرود
nosedives فرود عمودی
prelanding قبل از فرود
landing weight وزن فرود
landing spot نقطه فرود
alighting فرود امدن
landing area منطقه فرود
alighted فرود امدن
alight فرود امدن
instrument landing فرود کور
land vi فرود امدن
under carriage ارابه فرود
pit منطقه فرود
undercarriages ارابه فرود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com