English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
raymond hook قلاب بالا کشنده قایق
Other Matches
boat falls طناب بالا کشنده قایق
jam cleat قلاب نگهدارنده طناب قایق
troll بستن نخ و قلاب ماهیگیری به پشت قایق متحرک
trolls بستن نخ و قلاب ماهیگیری به پشت قایق متحرک
bottom bouncing ماهیگیری با قایق و تکان دادن پی درپی قلاب
gaff میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
canopy روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
hooked medallion ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
crane hook قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
tacked سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tensioner کشنده
lethal کشنده
tensor کشنده
fatal کشنده
enticing کشنده
pernicious کشنده
delineator کشنده
trackers کشنده
pestilent کشنده
murderers کشنده
mortals کشنده
plotters کشنده
suicidal کشنده
plotter کشنده
perishing کشنده
attractive کشنده
mortal کشنده
inhalant بو کشنده
puller کشنده
murderous کشنده
alluring کشنده
murderer کشنده
drainer اب کشنده
assassinator کشنده
tractive کشنده
deathy کشنده
death ful کشنده
deadlier کشنده
sorbent کشنده
deadliest کشنده
inviting کشنده
prepossessing کشنده
deadly کشنده
lethiferous کشنده
killer کشنده
tracker کشنده
killers کشنده
herbicidal کشنده گیاهان
nonlethal غیر کشنده
drum plotter کشنده طبله
lancinating تیر کشنده
lethality کشنده بودن
it is mortal to him کشنده اوست
introvertive بدرون کشنده
introversive بدرون کشنده
inhaul به داخل کشنده
drawer کشنده برات یا چک
tractive effort نیروی کشنده
drawers کشنده برات یا چک
dragman میکشد کشنده
pestilently بطور کشنده
killings کشنده دلربا
killer whales وال کشنده
killer whale وال کشنده
howling زوزه کشنده
howling جیغ کشنده
ovicidal کشنده تخم
mortally بطور کشنده
fungicidal کشنده قارچ
stertorous خرناس کشنده
killing کشنده دلربا
death blow ضربت کشنده
hauling part قسمت کشنده
boat space فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
ejector پوکه کش بیرون کشنده
dead ground اتصال به زمین کشنده
lethal وابسته به مرگ کشنده
attractively بطور کشنده یا جاذب
downhaul طناب پایین کشنده
invitingly بطور جالب یا کشنده
adducent بداخل کشنده مقرب
nitrogen mustard گاز کشنده خردل
pesticides کشنده حشره موذی
pesticide کشنده حشره موذی
median lethal dose دوز متوسط کشنده
disinfestant ماده کشنده حشرات
biocid قاطع حیات کشنده حشرات
to cach one's death دچار سرماخوردگی کشنده شدن
adductive استشهادی بسوی محور کشنده
slaughterous مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
electron withdrawing substituent گروه استخلافی الکترون کشنده
rodenticide دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
caricaturists کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
caricaturist کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) . رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
showboat قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
lanciation سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
knop قلاب نخ
buckle قلاب
buckled قلاب
buckles قلاب
iron fork قلاب
grapnels قلاب
hook قلاب
hamulus قلاب
holdfast قلاب
creel قلاب
creels قلاب
grapples قلاب
grappled قلاب
harness قلاب
harnessed قلاب
hooks قلاب
harnessing قلاب
kake قلاب
grapple قلاب
hamulus قلاب چه
clasp قلاب
uncus قلاب
ticks قلاب
ticked قلاب
clasping قلاب
tick قلاب
drag قلاب
dragged قلاب
takle قلاب
toggle قلاب
toggles قلاب
tache قلاب
tach قلاب
agraffe قلاب
clasped قلاب
grappling قلاب
button hook قلاب
square bracket قلاب
crampon قلاب
crampoon قلاب
grapnel قلاب
crows foot قلاب
clasps قلاب
drags قلاب
grips قلاب
gripping قلاب
gripped قلاب
grabbing قلاب
grabs قلاب
grabbed قلاب
fishing line زه قلاب
sling dog تک قلاب
grab قلاب
fifi hook قلاب فی فی
grabber قلاب
fish line زه قلاب
gib قلاب
agrafe قلاب
bracket قلاب
grip قلاب
fishhook قلاب
hamulus قلاب کوچک
hamate بشکل قلاب
clip قلاب نوار
tackling قرقره قلاب
tackles قرقره قلاب
tackled قرقره قلاب
hamated قلاب دار
cleek قلاب بزرگ
bottom boom قلاب سرد کل
cargo hook قلاب بار
bottom chord قلاب سر دکل
hanks قلاب عادت
hank قلاب عادت
clippings قلاب نوار
hamiform قلاب مانند
shackling قلاب بوکسل
shackles قلاب بوکسل
shackled قلاب بوکسل
shackle قلاب بوکسل
can hook قلاب لب تخت
clips قلاب نوار
caster ماهیگیر با قلاب
hook bolt قلاب پیچی
dead end eye قلاب کابل
flukes قلاب لنگر
flash hook قلاب گوشت
fishhook قلاب ماهیگیری
drag hook قلاب کشش
drag hook قلاب عایق
draw hook قلاب کششی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com