English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
English Persian
diocese قلمرو اسقف
dioceses قلمرو اسقف
Search result with all words
diocesan وابسته به قلمرو اسقف
archbishopric مقام یا قلمرو اسقف
archdiocese قلمرو مذهبی اسقف اعظم
prelature قلمرو اسقف اعظم
Other Matches
metropolitan bishop سر اسقف
bishops اسقف
bishop اسقف
dioceses اسقف نشین
miters تاج اسقف
diocese اسقف نشین
archbishop اسقف اعظم
archdeacon معاون اسقف
archbshop اسقف بزرگ
archdeacons معاون اسقف
mitres تاج اسقف
archbishops اسقف اعظم
miter تاج اسقف
primate of england سر اسقف YORK
prelature اسقف نشین
mitre تاج اسقف
prince bishop شاهزاده اسقف
prelatess زن اسقف یا متران
provisor اسقف نافرخرج
mitriform مانند کلاه اسقف
cathedra [صندلی اسقف در کلیسا]
vestment لباس رسمی اسقف
miyred مانند کلاه اسقف
archiepiscopal متعلق به اسقف بزرگ
hierarch سرکشیش اسقف بزرگ
archdiocesan وابسته بقلمرو اسقف اعظم
exarch نایب السطنه اسقف اعظم
patriarchate مقام بطریق یا اسقف بزرگ
prelate اسقف اعظم کشیش ارشد
prelates اسقف اعظم کشیش ارشد
pontifical وابسته به پاپ یا اسقف جامه اسقفی
prelatic وابسته به اسقف بزرگ متران وار
gremial پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
zone قلمرو
circle قلمرو
circled قلمرو
circles قلمرو
circling قلمرو
kingdom قلمرو
home range قلمرو
bourgeon قلمرو
count palatine قلمرو
spheres قلمرو
sphere قلمرو
shrievalty قلمرو
milieus قلمرو
milieu قلمرو
milieux قلمرو
zones قلمرو
areas قلمرو
domains قلمرو
area قلمرو
dominion قلمرو
orbits قلمرو
orbited قلمرو
orbit قلمرو
realm قلمرو
realms قلمرو
domain قلمرو
territories قلمرو
territory قلمرو
deacon خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
realms قلمرو سلطان
popedom قلمرو پاپ
pashalic قلمرو پاشا
scope قلمرو حوزه
realm قلمرو سلطان
queendom قلمرو ملکه
regality سلطنت قلمرو
satrapy قلمرو ساتراپ
subkingdom قلمرو تابعه
territory of state قلمرو دولت
viscounty قلمرو ویکنت
lieutenancy قلمرو ستوانی
knowledge domain قلمرو دانش
heathendom قلمرو کفار
principality قلمرو شاهزاده
grand duchy قلمرو دوک
archdeaconry قلمرو و سرشماس
sultanates قلمرو سلطان
sultanate قلمرو سلطان
abbacy قلمرو راهب
dukedoms قلمرو دوک
principalities قلمرو شاهزاده
jurisdication حق قضاوت قلمرو
knowledge domain قلمرو اگاهی
dukedom قلمرو دوک
duchies قلمرو دوک
duchy قلمرو دوک
palatinate ناحیه قلمرو کنت
barony ملک یا قلمرو بارون
title of territory مالکیت قلمرو کشور
bailiwick ناحیه قلمرو مامور
seigneury قلمرو حکومت لرد
parsonage قلمرو کشیش بخش
kaiserdom قلمرو حکومت قیصر
khanate قلمرو حکومت خان
purview قلمرو اجراء چشم رس
parsonages قلمرو کشیش بخش
sovereignty اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
in claisum دریایی که در قلمرو کشورویژهای باشد
archduchy قلمرو و حکومت دوک بزرگ
closed sea دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
dominion قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
count palatine قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
parish بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parishes بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
seigniory قلمرو امرای دوره ملوک الطوایفی
thaneship قلمرو یا موقعیت ومقام خان مقام خانی
extraterritorial واقع درخارج قلمرو داخلی خارج مملکتی
surrogate نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogates نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
vicariate قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicarate قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
reporting by axception گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است
king dom کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
sheikhdom شیخ نشین قلمرو شیخ
sheikdom شیخ نشین قلمرو شیخ
terrtorialize محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com