Dictiornary-Farsi | قلمرو حوزه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (9 milliseconds)

English	Persian
scope	قلمرو حوزه


Search result with all words

vicarate	قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicariate	قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
Other Matches

period of concentration	در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
zone	قلمرو
realms	قلمرو
realm	قلمرو
territory	قلمرو
dominion	قلمرو
orbited	قلمرو
orbits	قلمرو
territories	قلمرو
orbit	قلمرو
milieux	قلمرو
milieus	قلمرو
milieu	قلمرو
circling	قلمرو
sphere	قلمرو
spheres	قلمرو
zones	قلمرو
circles	قلمرو
domains	قلمرو
count palatine	قلمرو
circle	قلمرو
home range	قلمرو
domain	قلمرو
shrievalty	قلمرو
circled	قلمرو
bourgeon	قلمرو
kingdom	قلمرو
area	قلمرو
areas	قلمرو
principality	قلمرو شاهزاده
principalities	قلمرو شاهزاده
dukedom	قلمرو دوک
subkingdom	قلمرو تابعه
sultanates	قلمرو سلطان
duchies	قلمرو دوک
territory of state	قلمرو دولت
diocese	قلمرو اسقف
sultanate	قلمرو سلطان
viscounty	قلمرو ویکنت
dioceses	قلمرو اسقف
regality	سلطنت قلمرو
duchy	قلمرو دوک
satrapy	قلمرو ساتراپ
queendom	قلمرو ملکه
dukedoms	قلمرو دوک
pashalic	قلمرو پاشا
knowledge domain	قلمرو اگاهی
archdeaconry	قلمرو و سرشماس
realms	قلمرو سلطان
realm	قلمرو سلطان
abbacy	قلمرو راهب
lieutenancy	قلمرو ستوانی
grand duchy	قلمرو دوک
knowledge domain	قلمرو دانش
popedom	قلمرو پاپ
heathendom	قلمرو کفار
jurisdication	حق قضاوت قلمرو
bailiwick	ناحیه قلمرو مامور
seigneury	قلمرو حکومت لرد
barony	ملک یا قلمرو بارون
archbishopric	مقام یا قلمرو اسقف
title of territory	مالکیت قلمرو کشور
kaiserdom	قلمرو حکومت قیصر
khanate	قلمرو حکومت خان
diocesan	وابسته به قلمرو اسقف
parsonages	قلمرو کشیش بخش
purview	قلمرو اجراء چشم رس
prelature	قلمرو اسقف اعظم
palatinate	ناحیه قلمرو کنت
parsonage	قلمرو کشیش بخش
sovereignty	اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
archdiocese	قلمرو مذهبی اسقف اعظم
in claisum	دریایی که در قلمرو کشورویژهای باشد
archduchy	قلمرو و حکومت دوک بزرگ
count palatine	قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
seigniory	قلمرو امرای دوره ملوک الطوایفی
closed sea	دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
parish	بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parishes	بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
dominion	قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
circuity	حوزه
aquifer	حوزه
department	حوزه
spheres	حوزه
extent	حوزه
departments	حوزه
jurisdication	حوزه
sphere	حوزه
fields	حوزه
presidency	حوزه
realm	حوزه
realms	حوزه
zone	حوزه
zones	حوزه
scope	حوزه
precinct	حوزه
precincts	حوزه
areas	حوزه
domain	حوزه
fielded	حوزه
domains	حوزه
area	حوزه
district	حوزه
ranged	حوزه
ranges	حوزه
field	حوزه
range	حوزه
ambit	حوزه
districts	حوزه
basin	حوزه
zero field	بی حوزه
basins	حوزه
extraterritorial	واقع درخارج قلمرو داخلی خارج مملکتی
thaneship	قلمرو یا موقعیت ومقام خان مقام خانی
ground water basin	حوزه اب زیرزمینی
judicature	حوزه قضایی
seepage area	حوزه تراوش
test bay	حوزه ازمایش
scope of coverage	حوزه عمل
image field	حوزه تصویر
prefecture	حوزه اداری
span of control	حوزه نظارت
kingdom	حوزه اقتدار
induction field	حوزه القائی
constituencies	حوزه انتخاباتی
circled	محفل حوزه
circles	محفل حوزه
circling	محفل حوزه
circuits	جریان حوزه
magnetic fields	حوزه مغناطیسی
magnetic field	حوزه مغناطیسی
department	حوزه کمیته
circle	محفل حوزه
constituencies	حوزه انتخابیه
constituency	حوزه انتخاباتی
modules	حوزه گنجایش
constituency	حوزه انتخابیه
electorate	حوزه انتخابیه
module	حوزه گنجایش
electorates	حوزه انتخابیه
catchment areas	حوزه ابریز
catchment area	حوزه ابریز
departments	حوزه کمیته
chapelry	حوزه کلیسا
drainage area	حوزه ابخیز
circuit	جریان حوزه
domains	حوزه دایره
drainage basin	حوزه زهکش
circuit	حوزه قضائی
drainge area	حوزه زهکشی
f.of operations	حوزه عملیات
precincts	بخش حوزه
precinct	بخش حوزه
apanage	حوزه درامداتفاقی
circuits	حوزه قضائی
free field	حوزه ازاد
domain	حوزه دایره
compass	حدود وثغور حوزه
poll	حوزه رای گیری
polled	حوزه رای گیری
polls	حوزه رای گیری
flashing	کاهش حوزه مغناطیسی
see	مقر یا حوزه اسقفی
sees	مقر یا حوزه اسقفی
catchment areas	حوزه ابخیز ابگیر
circuit	حوزه صلاحیت دادگاه
basin	حوزه رودخانه ابگیر
circuits	حوزه صلاحیت دادگاه
catchment area	حوزه ابخیز ابگیر
constituencies	هیات موکلان یک حوزه
flooding area	حوزه سیل گیر
princedom	حوزه حکومت شاهزاده
military area	حوزه جغرافیایی نظامی
basins	حوزه رودخانه ابگیر
free trade area	حوزه تجارت ازاد
magnetic deflection	انحراف در حوزه مغناطیسی
active zone of well	حوزه فعال چاه
basin area	حوزه ابریز رودخانه
blind drainage area	حوزه ابریز بسته
coil field	حوزه سیم پیچ
bolson	حوزه ابریز بسته
intendancy	مدیریت حوزه مباشرت
constituency	هیات موکلان یک حوزه
intersplere	در حوزه یکدیگر امدن
venues	حوزه صلاحیت دادگاه
catchment	حوزه ابریز مرزی
venue	حوزه صلاحیت دادگاه
circuits	حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit	حوزه قضایی یک قاضی دور
plural vote	رای یک تن در چند حوزه انتخابی
well field	حوزه تغذیه کننده چاه
to come within the scope of the law	در حوزه عمل قانون بودن
runoff	جریان اب حاصل ازبارندگی در حوزه ابریز
degaussing	تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
pocket borough	حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
reporting by axception	گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است
king dom	کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
rain discharge	حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
occupation franchise	حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
sheikdom	شیخ نشین قلمرو شیخ