Dictiornary-Farsi | قلمرو دانش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
knowledge domain	قلمرو دانش


Other Matches

straight "A " student	دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
territory	قلمرو
territories	قلمرو
count palatine	قلمرو
bourgeon	قلمرو
kingdom	قلمرو
orbit	قلمرو
orbited	قلمرو
milieu	قلمرو
circles	قلمرو
milieus	قلمرو
milieux	قلمرو
circled	قلمرو
circle	قلمرو
sphere	قلمرو
spheres	قلمرو
circling	قلمرو
orbits	قلمرو
zones	قلمرو
zone	قلمرو
areas	قلمرو
area	قلمرو
home range	قلمرو
domains	قلمرو
realms	قلمرو
realm	قلمرو
domain	قلمرو
shrievalty	قلمرو
dominion	قلمرو
sultanate	قلمرو سلطان
sultanates	قلمرو سلطان
duchies	قلمرو دوک
duchy	قلمرو دوک
diocese	قلمرو اسقف
regality	سلطنت قلمرو
dioceses	قلمرو اسقف
territory of state	قلمرو دولت
subkingdom	قلمرو تابعه
satrapy	قلمرو ساتراپ
queendom	قلمرو ملکه
viscounty	قلمرو ویکنت
grand duchy	قلمرو دوک
knowledge domain	قلمرو اگاهی
scope	قلمرو حوزه
realms	قلمرو سلطان
realm	قلمرو سلطان
principality	قلمرو شاهزاده
jurisdication	حق قضاوت قلمرو
heathendom	قلمرو کفار
dukedom	قلمرو دوک
popedom	قلمرو پاپ
archdeaconry	قلمرو و سرشماس
dukedoms	قلمرو دوک
lieutenancy	قلمرو ستوانی
pashalic	قلمرو پاشا
abbacy	قلمرو راهب
principalities	قلمرو شاهزاده
bailiwick	ناحیه قلمرو مامور
title of territory	مالکیت قلمرو کشور
diocesan	وابسته به قلمرو اسقف
seigneury	قلمرو حکومت لرد
kaiserdom	قلمرو حکومت قیصر
khanate	قلمرو حکومت خان
palatinate	ناحیه قلمرو کنت
archbishopric	مقام یا قلمرو اسقف
barony	ملک یا قلمرو بارون
purview	قلمرو اجراء چشم رس
prelature	قلمرو اسقف اعظم
parsonages	قلمرو کشیش بخش
parsonage	قلمرو کشیش بخش
sovereignty	اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
in claisum	دریایی که در قلمرو کشورویژهای باشد
archdiocese	قلمرو مذهبی اسقف اعظم
archduchy	قلمرو و حکومت دوک بزرگ
seigniory	قلمرو امرای دوره ملوک الطوایفی
count palatine	قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
parishes	بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parish	بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
dominion	قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
closed sea	دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
thaneship	قلمرو یا موقعیت ومقام خان مقام خانی
extraterritorial	واقع درخارج قلمرو داخلی خارج مملکتی
vicarate	قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicariate	قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
wisdom	دانش
sciences	دانش
realising [British]	دانش
know-how	دانش
understanding	دانش
know how	دانش
knowledge	دانش
science	دانش
gramarey	دانش
knowledge	دانش
realizing	دانش
gramary	دانش
gramarye	دانش
kenning	دانش
scholarship	دانش
scholarships	دانش
cognisance [British]	دانش
cognition	دانش
knowlege representation	نمایش دانش
maieutic	دانش مامایی
knowing faculty	قوه دانش
kith	دانش و معرفت
knowledge representation	نمایش دانش
in ken	د رحدود دانش
knowledge base	پایگاه دانش
knowledge engineer	مهندسی دانش
polyhistor	دانش بسیار
polymathy	دانش زیاد
life science	دانش زیستی
physical science	دانش مادی
life sciences	دانش زیستی
witting	معلومات دانش
knowledge representation	بازنمود دانش
technical know how	دانش فنی
to reach for knowledge	دانش کوشیدن
photology	دانش روشنایی
normal school	دانش سرا
teacher's college	دانش سرا
ominscience	دانش بی پایان
omniscience	دانش بی پایان
onomastics	دانش نام
organum	وسیله دانش
pansophism	دانش مطلق
architectonic	دانش معماری
schoolfellow	کسب دانش
patrons of learning	دانش پروران
philomath	دانش پرست
to a knowledge	دانش اندوختن
striker	دانش اموز
students	دانش اموز
alumnus	دانش اموخته
scholar	دانش پژوه
scholars	دانش پژوه
educate	دانش اموختن
pupils	دانش اموز
educates	دانش اموختن
academy	انجمن دانش
schoolboy	دانش اموز
schooling	کسب دانش
schoolboys	دانش اموز
smattering	دانش سطحی
an encourouges of science	دانش پرور
pupil	دانش اموز
aeronautics	دانش هوانوردی
learning	دانش یادگیری
erudition	فضل و دانش
treatises	دانش نویسه
educating	دانش اموختن
student	دانش اموز
letter	معرفت دانش
treatise	دانش نویسه
grader	دانش اموز
letters	معرفت دانش
postgraduates	دانش اموخته
strikers	دانش اموز
computer literacy	دانش کامپیوتر
academies	انجمن دانش
computer awarness	دانش کامپیوتر
thermodynamics	دانش دماپویایی
postgraduate	دانش اموخته
relativity of knowledge	نسبی بودن دانش
technologies	دانش فنی تکنولوژی
reservoir of knowledge	مخزن یا گنج دانش
rudimentary knowledge	دانش مقدماتی یا نخستین
statics	دانش پایداری نیروها
technology	دانش فنی تکنولوژی
savoir vivre	دانش اداب ومعاشرت
To acquire knowledge.	دانش فرا گرفتن
old boys	دانش آموز پیشین
old boy	دانش آموز پیشین
knowledge	نرم افزاری که دانش
aeronautical	مربوط به دانش هوانوردی
summa	اثار دانش بشری
logic	دانش تفکرات و دلایل
geology	دانش زمین شناسی
psychologt	دانش قواوکارهای ذهنی
cardiology	دانش قلب شناسی
metaphsics	دانش ماورای طبیعت
geogony	دانش زمین پیدایی
geogeny	دانش زمین پیدایی
domain knowledge	دانش محیط کاربرد
equivalent knowledge credit	تصدیق دانش علمی
metaphsics	نسبت بهشتی و دانش
aeronautic	مربوط به دانش هوانوردی
he is a prodigy of learning	اعجوبه ایست در دانش
academician	عضو انجمن دانش
gynecology	دانش امراض زنانه
superficiality	دانش سطحی بیمایگی
nonrated man	دانش اموز دریایی
phonics	دانش صدا وپژواک
paleology	دانش چیزهای کهنه
liturgiology	دانش ایین نمازliturgist
macrobiotics	دانش طولانی کردن عمر
His knowledge has no limits.	دانش اوحد واندازه ای ندارد
phonology	دانش دگرگونی صدا در زبان
encyclopedia	دایره العلوم دانش جنگ