English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (6 milliseconds)
English Persian
shell game قمار با گردو
Other Matches
walnut درخت گردو چوب گردو
walnuts درخت گردو چوب گردو
walnut گردو
nuttier پر گردو
nuttiest پر گردو
nutty پر گردو
walnuts گردو
nuttree درخت گردو
shell game گردو بازی
nutarian گردو خور
nutter گردو جمع کن
nutters گردو جمع کن
walnut tree درخت گردو
beads گچبری گردو کوچک
bead گچبری گردو کوچک
sundaes بستنی ومغز گردو
sundae بستنی ومغز گردو
dust respirator ماسک ضد گردو غبار
Peeled walnuts ( hazelnuts) مغز گردو (فندوق )
nutting گردو جمع کنی
He cracks walnuts with his tail . <proverb> با دمش گردو مى شکند .
To feel on top of the world. با دم خود گردو شکستن
nut oil روغن گردو یا فندق
to make a dust گردو خاک بلند کردن
goody چیز خوردنی مغز گردو و غیره
goodies چیز خوردنی مغز گردو و غیره
hazarding قمار
gambled قمار
hazard قمار
gambling قمار
gambles قمار
gamble قمار
hazards قمار
hazarded قمار
gamester قمار باز
hazardously بطور قمار
game of chance بازی قمار
gamble away قمار کردن
gaming house قمار خانه
gambling house قمار خانه
die بخت قمار
gambles قمار کردن
crap نوعی قمار
gamble قمار کردن
crapped نوعی قمار
crapping نوعی قمار
gambling قمار بازی
gambler قمار باز
gamblers قمار باز
gaming قمار بازی
gambled قمار کردن
stakeholder نگهدارنده بانک در قمار
satellitic وابسته به قمار سیارات
piker قمار بازکم جرات
gambing and betting قمار و شرط بندی
skin game قمار از روی تقلب
roulette اسباب قمار چرخان
tombolas نوعی قمار شبیه لوتو
roulette رولت بارولت قمار کردن
craps نوعی بازی قمار باطاس
tombola نوعی قمار شبیه لوتو
gamble شرط بندی کردن قمار
cardsharp برگ زن قمار باز متقلب
gambles شرط بندی کردن قمار
gambled شرط بندی کردن قمار
faro نوعی بازی قمار شبیه بانک
gambled away <adj.> بوسیله قمار از دست داده [اصطلاح روزمره]
street betting جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
He has vowed not to gamble again. پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
in and in مرتبا بطرف داخل یک نوع قمار چهار طاسی
staked شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
stakes شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
stake شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
gimmicks اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmick اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
stake شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
staked شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stakes شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com