English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
artillery carriage قنداق سلاح توپخانه
Other Matches
artillery mount قنداق توپخانه
carriages قنداق توپ یا جنگ افزار قنداق
carriage قنداق توپ یا جنگ افزار قنداق
pack artillery توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
range card کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
fire capabilities چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
gun butt کف قنداق
baby linen قنداق
base piece قنداق
swaddling clothes قنداق
wrapping قنداق
wrappings قنداق
swaddling bands قنداق
gun stock قنداق
butted کف قنداق
butt کف قنداق
butts کف قنداق
pilch قنداق سه گوش
butted ته قنداق تفنگ
diapers پارچهء قنداق
inswathe قنداق کردن
swaddle در قنداق پیچیدن
swaddle قنداق کردن
gun carriage قنداق توپ
stock قنداق تفنگ
pilch لچک قنداق
stocked قنداق تفنگ
gun stock قنداق تفنگ
artillery carriage قنداق توپ
butt قنداق تفنگ
butt ته قنداق تفنگ
top carriage قنداق بالا
spades قنداق خمپاره
diaper پارچهء قنداق
gun butt قنداق تفنگ
buttstock قنداق تفنگ
butt plate صفحه کف قنداق
butts ته قنداق تفنگ
bambino تصویرمسیح در قنداق
toilet-training از قنداق درآوردن
butt stroke ضربه با ته قنداق
butt stroke سخمه ته قنداق
spade قنداق خمپاره
butted قنداق تفنگ
butts قنداق تفنگ
spotting board طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
wraps قنداق کردن پوشانیدن
swath قنداق کردن نوار
wrap قنداق کردن پوشانیدن
butt plate صفحه ته قنداق تفنگ
unswathe از قنداق باز کردن
swathe قنداق کردن نوار
swathes قنداق کردن نوار
toes گوشه انتهایی قنداق تفنگ
settling rounds تیر استقرار قنداق توپ
toe گوشه انتهایی قنداق تفنگ
gun butt ضربه زدن با قنداق تفنگ
armour سلاح
weapon سلاح
armament سلاح
armaments سلاح
armouring سلاح
weaponless بی سلاح
arm سلاح
armor سلاح
weapons سلاح
butt plate صفحه فلزی روی ته قنداق تفنگ
stock قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
tipstock قنداق جدا شونده تفنگ یااسلحه
stocked قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
accidents علامت سلاح
automatic weapon سلاح خودکار
under arms تحت سلاح
chemical munition سلاح شیمیایی
dis armament خلع سلاح
distance برد سلاح
accident علامت سلاح
arms control کنترل سلاح
airguns سلاح بادی
airgun سلاح بادی
disarmament خلع سلاح
distances برد سلاح
to fly to arms سلاح برداشتن
ranged برد سلاح
heavy arm سلاح سنگین
ranges برد سلاح
panoply سلاح کامل
to carry arms سلاح برداشتن
offensive weapon سلاح تهاجمی
offensive weapon سلاح خطرناک
pieces قبضه سلاح
range برد سلاح
spica سماک بی سلاح
piece قبضه سلاح
side armor سلاح کمری
half loaded سلاح نیمه پر
loading پر کردن سلاح
weaponry تهیه سلاح
cant انحراف قبضیتن توپ زاویه میل قنداق
hackbut نوعی تفنگ شمخال که ته قنداق ان خمیده است
haul defilade قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
hagbut نوعی تفنگ شمخال که ته قنداق ان خمیده است
ordnace توپخانه
artillery توپخانه
gunnery توپخانه
ordnance توپخانه
brandished تکان دادن سلاح
safety lock چفت ضامن سلاح
brandishes تکان دادن سلاح
brandishing تکان دادن سلاح
bear arms تحت سلاح رفتن
unarm خلع سلاح کردن
cycle of operation دوره عمل سلاح
range correction تصحیح برد سلاح
disarm خلع سلاح کردن
disarmed خلع سلاح کردن
brandish تکان دادن سلاح
disarms خلع سلاح کردن
intermediate range سلاح برد متوسط
division artillery توپخانه لشگری
gunner جمعی توپخانه
hostile artillery توپخانه دشمن
artillery توپخانه صحرایی
artillery رسته توپخانه
corps artillery توپخانه سپاه
heavy artillery توپخانه سنگین
gunner's party گروه توپخانه
division artillery توپخانه لشگر
medium artillery توپخانه متوسط
fieldartillery توپخانه صحرایی
field atrillery توپخانه صحرایی
flak توپخانه ضد هوایی
gunnery توپخانه دریایی
field artillery توپخانه صحرائی
light artillery توپخانه سبک
gunnery علم توپخانه
self propelled توپخانه خودکششی
coastal artillery توپخانه ساحلی
gunners جمعی توپخانه
artillery piece قبضه توپخانه
artillery annex پیوست توپخانه
artillery mount سکوی توپخانه
army artillery توپخانه ارتش
artillery group گروه توپخانه
artillery corps رسته توپخانه
artillery corps قسمت توپخانه
artillerist متخصص توپخانه
artillery brigade تیپ توپخانه
artillery branch رسته توپخانه
artillery battalion گردان توپخانه
artillery ammunition مهمات توپخانه
armored artillery توپخانه زرهی
turrets برج توپخانه
cannonry توپ و توپخانه
turret برج توپخانه
towed artillery توپخانه کششی
anti aircraft artillery توپخانه ضد هوایی
armored artillery توپخانه زرهدار
battering train توپخانه محاصره
antitank artillery توپخانه ضد تانک
loading خرج گذاری کردن سلاح
heavy weapon سلاح و جنگ افزار سنگین
nuked با سلاح اتمی حمله کردن
to lay down ones arms سلاح خودرا بزمین گذاشتن
failures عمل نکردن گیر سلاح
jutte نوعی سلاح بنام ده دست
nuke با سلاح اتمی حمله کردن
nuking با سلاح اتمی حمله کردن
nukes با سلاح اتمی حمله کردن
failure عمل نکردن گیر سلاح
no fire line خط منع اتش توپخانه
artillery chart طرح تیر توپخانه
artillery fire plan طرح اتش توپخانه
flak توپخانه پدافند هوایی
corps artillery توپخانه همراه سپاه
active status خط مشی فعال توپخانه
fire plan طرح اتش توپخانه
firing chart طرح تیر توپخانه
artillery liaison officer افسر رابط توپخانه
artillery preparation تیر تهیه توپخانه
all available تمام توپخانه موجود
air defense artillery توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft artillery توپخانه پدافند هوایی
spotter دیدبان توپخانه دریایی
rolling barrage سد اتش غلطان توپخانه
artillery preparation اتش تهیه توپخانه
army artillery توپخانه نیروی زمینی
air defense artillery fire unit سکوی توپخانه پدافندهوایی
gunnery ship ناو اموزشی توپخانه
aerial field artillery توپخانه محمول هوایی
gunnery قوانین تیر توپخانه
set بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
bazooka یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
sets بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
to a oneself خودرا اماده یامجهزکردن سلاح پوشیدن
half loaded سلاح نیمه خرج گذاری شده
bazookas یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
concrete steel سلاح یا میله فولادی بتن ارماتور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com