Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
Other Matches
highlight
پررنگ
highlighted
پررنگ
highlights
پررنگ
Oldrose
<adj.>
<noun>
صورتی پررنگ
Magneta
<adj.>
<noun>
نوعی صورتی پررنگ
Fuchia
<adj.>
<noun>
نوعی بنفش پررنگ
Cerise
<adj.>
<noun>
نوعی صورتی پررنگ
highlighting
نشان کردن پررنگ کردن
coffees
قهوه
coffeebean
بن قهوه
coffee
قهوه
coffee berry
بن قهوه
Brown
قهوه ای
coffee pots
قهوه جوش
coffee berry
دانه قهوه
coffee grounds
تفاله قهوه
coffee house
قهوه خانه
coffee roaster
قهوه بوده
coffee shop
قهوه خانه
coffee tree
درخت قهوه
percolators
قهوه جوش
white coffee
قهوه با شیر
coffee pots
کتری قهوه
iced coffee
قهوه سرد
black coffee
قهوه سیاه
coffee
درخت قهوه
coffees
درخت قهوه
coffee pots
قوری قهوه
black coffee
قهوه تلخ
black coffee
قهوه بی شیر
coffee and milk
شیر قهوه
coffee pots
قهوه ساز
percolator
قهوه جوش
coffeebean
دانه قهوه
coffeebean
حبه قهوه
mocha
قهوه مکا
coffeehouse
قهوه خانه
tea house
قهوه خانه
coffeepot
قهوه ریز
tea tray
سینی قهوه
teahouse
قهوه خانه
coffeepot
قهوه جوش
coffee mills
قهوه خرد کن
coffee and milk
قهوه و شیر
to pulp coffee beans
دانههای قهوه را مغز کن
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
suntan
قهوه مایل بسرخ
black coffee
قهوه بدون شیر
decaffeined coffee
قهوه بدون کافئین
tea shop
نهارخوری قهوه خانه
I'd like some coffee.
من یه مقدار قهوه میخواهم.
tea shops
نهارخوری قهوه خانه
Sienna
<adj.>
<noun>
رنگ قهوه ای سوخته
demitasse
فنجان قهوه خوری
suntans
قهوه مایل بسرخ
umber
قهوه ای مایل به زرد
durian
درخت قهوه سودانی
coffee roaster
اسباب بودادن قهوه
dark brown
رنگ قهوه ای تیره
rust
رنگ قرمز مایل به قهوه ای
kolanut
مغز تلخ قهوه سودانی
brownstone
[ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
To color a room brown.
اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
ocher
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و زرد
Tan
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و کرم
I'd like a cup of coffee, please.
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
Rosewood
رنگی میان بنفش و قهوه ای
estaminet
قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
cybercafe
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
The coffee is piping hot.
این قهوه خیلی داغ است
I could do with a cup of coffee.
از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
kola
مغز قهوه سودانی درخت کولا
Two coffees please .
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
This tie tones in with a brown jacket(coat).
این کروات با کت قهوه ای جور می آید
espressos
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
espresso
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
irish coffee
قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
pulper
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
coffee breaks
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
karakul
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
And so on and so forth. Etcetera et cetera .
وغیره وغیره
etcaetera
وغیره
et cetera
وغیره
snap
قفلکیف وغیره
dale
خلیج وغیره
dales
خلیج وغیره
sheeting
ملافه وغیره
snaps
قفلکیف وغیره
snapping
قفلکیف وغیره
pile
پرزقالی وغیره
snapped
قفلکیف وغیره
piled
پرزقالی وغیره
kratom
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
snouts
لوله کتری وغیره
station
ایستگاه اتوبوس وغیره
dossal
پشتی صندلی وغیره
curlicue
تزئینات خطاطی وغیره
service charge
سرویس مهمانخانه وغیره
dossel
پشتی صندلی وغیره
dower
لانه خرگوش وغیره
tube
لوله خمیرریش وغیره
shell
پوست فندق وغیره
vases
گلدان نقره وغیره
snout
لوله کتری وغیره
coronel
هاله خورشید وغیره
vase
گلدان نقره وغیره
stations
ایستگاه اتوبوس وغیره
pillbox
قوطی حب دارو وغیره
pillboxes
قوطی حب دارو وغیره
shelling
پوست فندق وغیره
stationed
ایستگاه اتوبوس وغیره
coronal
هاله خورشید وغیره
shells
پوست فندق وغیره
coequal
درشان ومقام وغیره
clop
لنگی اسب وغیره
propeller
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
tubes
لوله خمیرریش وغیره
tamp
سوراخی را با شن وغیره پرکردن
dollops
دسته علف وغیره
trap
زانویی مستراح وغیره
sash
حمایل نظامی وغیره
furnace
تون حمام وغیره
furnaces
تون حمام وغیره
sashes
حمایل نظامی وغیره
subsidence
تخفیف درد وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
frontlet
پیشانی اسب وغیره
propellor
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
To score a goal .
گل زدن ( درفوتبال وغیره )
dollop
دسته علف وغیره
ratoon
نهال موز وغیره
seance
جلسه احضارارواح وغیره
speedup
ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
floats
بستنی مخلوط با شربت وغیره
tank farm
محوطه مخازن نفت وغیره
spinule
خارهای ریز چرخ وغیره
copartner
سهیم وشریک در تجارت وغیره
horologe
ساعت مچی ودیواری وغیره
stancher
بند اور خون وغیره
tailpiece
ارایش ته فصل کتاب وغیره
barn
انبار کاه و جو وکنف وغیره
downswing
تنزل کارهای تجارتی وغیره
eversion
برگرداندن پلک چشم وغیره
floated
بستنی مخلوط با شربت وغیره
float
بستنی مخلوط با شربت وغیره
wreckage
لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
loge
جای ویژه در تاتر وغیره
lysis
زوال وفساد سلول وغیره
barns
انبار کاه و جو وکنف وغیره
sick berth
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
Please pay the bearer .
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
Known and unknown .
معلوم ومجهول ( درریاضیا ؟ وغیره )
closure
دریچه درب بطری وغیره
skyrockets
ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocketing
ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocketed
ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocket
ازدیاد سریع قیمت وغیره
sick bays
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
hide
پوست خام گاووگوسفند وغیره
hides
پوست خام گاووگوسفند وغیره
The kI'lled and the wounded.
کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
To be decorated .
نشان گرفتن ( مدال وغیره )
To turn over the pages .
ورق زدن ( کتاب وغیره )
hobs
با دندانه ماشین وغیره بریدن
hob
با دندانه ماشین وغیره بریدن
sick bay
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
choreography
رقص مخصوصا درتئاتر وغیره
My hair stood on end .
مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
bisk
ماهی وغیره درست میکنند
cess
سرازیری کنار رودخانه وغیره
nephews
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephew
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
closures
دریچه درب بطری وغیره
To hit a wining streak.
شانس آوردن ( درقمار وغیره )
blear
تاری حاصل از اشک وغیره
In a state of despair(anxiety,etc).
درحالت یأس ونومیدی (تشویش وغیره )
mannitol
ماده قندی شیر خشت وغیره
mannite
ماده قندی شیر خشت وغیره
To dismount from a horse(bicycle).
از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
To behead ( decapitate ) someone .
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
tele communication
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
To decay . To go bad .
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
No vacancies.
جاموجود نیست ( درهتل ؟رستوران وغیره )
To climb down.
پایین آمدن ( از کوه ،نردبان وغیره )
A concession
امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
To air the clothes (bed-sheets etc).
آفتابب دادن لباس ،( ملحفه وغیره )
I have a toothache (headache).
دندانم ( سرم وغیره ) درد می کند
stow away
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
stenotype
دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
wreckage piece
تکه ای از لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
To knock someone down.
کسی رازمین زدن ( درکشتی وغیره )
Black and white.
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
pailette
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
lictor
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
brakeman
متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
ticked
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
workbenches
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com