English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (6 milliseconds)
English Persian
viscosity قوام گران روی
Other Matches
consolidation قوام
formidability قوام
inspissation قوام
pellicular قوام دار
pellicle of the urme قوام بول
pellicle of the urme قوام پیشاب
inspissation قوام اوری سفتی
dear bought جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
expensive گران
dears گران
at a great penny worth گران
dearest گران
heavies گران
heaviest گران
heavy گران
dearer گران
sumptuous گران
dear گران
dearly گران
costly گران
costliest گران
costlier گران
overpriced گران
pricey گران
heavier گران
onerous گران
to sell dearly گران فروختن
big ticket گران قیمت
be too dear گران بودن
too expensive <adj.> بسیار گران
natatores شنا گران
high value گران قیمت
high priced گران بها
high money پول گران
high interest بهره گران
overpriced <adj.> بسیار گران
highs سخت گران
deluxe مجلل گران
dear bought گران خرید
dearest گران کردن
highest سخت گران
endears گران کردن
endeared گران کردن
endear گران کردن
valuable گران بها
stingy گران کیسه
massively گران کوه
high سخت گران
massive گران کوه
expensively گران بها
priceless بسیار گران
dear گران کردن
dearer گران کردن
dears گران کردن
white elephant گران و پر خرج و کم فایده
It is too expensive. خیلی گران است.
prohibitory گران جلوگیری کننده
You have paid too much for your car . اتوموبیلت را گران خریدی
The price of butter has gone up . butter has become expensive . کره گران شده
worth a kings ransom بسیار گران بها
not too expensive خیلی گران نباشد.
highs وافر گران گزاف
white elephants گران و پر خرج و کم فایده
highest وافر گران گزاف
exclusive منحصر بفرد گران
overburden گران بار شدن
prohibitive گران جلوگیری کننده
i paid dear for it برای من گران تمام شد
dear bought گران تمام شده
high وافر گران گزاف
This is really expensive ! این چه گران است !
He overcharged us. پایمان گران حساب کرد
beyoned price بی قیمت بسیار گران بها
highest وسیله گران یا با کارایی بالا
assays عیارگیری فلزات گران قیمت
costs an arm and a leg <idiom> [فوق العاده پرخرج یا گران]
highs وسیله گران یا با کارایی بالا
assay عیارگیری فلزات گران قیمت
i paid dearly for it بسیار گران برایم تمام شد
pyrrhic victory پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
high وسیله گران یا با کارایی بالا
I paid dearly for this mistake . این اشتباه برایم گران تمام شد
She took umbrage at your remark . سخن شما برایش گران آمد
The hotel has overcharged me . هتل گران پایم حساب کرده
a white elephant شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
manganic دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
gem سنگ گران بها جواهر نشان کردن
gems سنگ گران بها جواهر نشان کردن
thunderscan یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
pallets ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
glyptics کنده کاری در روی سنگهای گران بها
pallet ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
manganesian مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
Hotel accommodation is rather expensive there. قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
We do not usually go places that cost a lot of money. ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
white elephants هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephant هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
It is too expensive for me to buy ( purchase ). برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
Smoking makes you ill and it is also expensive. سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
He bought them expensive presents, out of guilt. او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
bull گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com