Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
gunnery
قوانین تیر توپخانه
Other Matches
pack artillery
توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
Roman law
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war
قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
fire capabilities
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
spotting board
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
artillery
توپخانه
ordnace
توپخانه
gunnery
توپخانه
ordnance
توپخانه
division artillery
توپخانه لشگری
corps artillery
توپخانه سپاه
division artillery
توپخانه لشگر
field artillery
توپخانه صحرائی
hostile artillery
توپخانه دشمن
gunner
جمعی توپخانه
field atrillery
توپخانه صحرایی
gunners
جمعی توپخانه
fieldartillery
توپخانه صحرایی
artillery branch
رسته توپخانه
gunner's party
گروه توپخانه
heavy artillery
توپخانه سنگین
artillery
توپخانه صحرایی
gunnery
علم توپخانه
artillery battalion
گردان توپخانه
artillery brigade
تیپ توپخانه
artillery corps
قسمت توپخانه
artillery corps
رسته توپخانه
artillery group
گروه توپخانه
artillery mount
قنداق توپخانه
artillery mount
سکوی توپخانه
artillery piece
قبضه توپخانه
battering train
توپخانه محاصره
artillery annex
پیوست توپخانه
artillery ammunition
مهمات توپخانه
armored artillery
توپخانه زرهدار
gunnery
توپخانه دریایی
flak
توپخانه ضد هوایی
cannonry
توپ و توپخانه
anti aircraft artillery
توپخانه ضد هوایی
antitank artillery
توپخانه ضد تانک
armored artillery
توپخانه زرهی
army artillery
توپخانه ارتش
artillerist
متخصص توپخانه
coastal artillery
توپخانه ساحلی
artillery
رسته توپخانه
self propelled
توپخانه خودکششی
turret
برج توپخانه
medium artillery
توپخانه متوسط
light artillery
توپخانه سبک
towed artillery
توپخانه کششی
turrets
برج توپخانه
army artillery
توپخانه نیروی زمینی
flak
توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft artillery
توپخانه پدافند هوایی
air defense artillery fire unit
سکوی توپخانه پدافندهوایی
all available
تمام توپخانه موجود
air defense artillery
توپخانه پدافند هوایی
no fire line
خط منع اتش توپخانه
active status
خط مشی فعال توپخانه
corps artillery
توپخانه همراه سپاه
aerial field artillery
توپخانه محمول هوایی
spotter
دیدبان توپخانه دریایی
fire plan
طرح اتش توپخانه
artillery preparation
اتش تهیه توپخانه
artillery preparation
تیر تهیه توپخانه
artillery liaison officer
افسر رابط توپخانه
rolling barrage
سد اتش غلطان توپخانه
artillery fire plan
طرح اتش توپخانه
artillery chart
طرح تیر توپخانه
gunnery ship
ناو اموزشی توپخانه
artillery carriage
قنداق سلاح توپخانه
firing chart
طرح تیر توپخانه
air defense artillery fire unit
یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
contingent zone of fire
منطقه اتش احتمالی توپخانه
ask ask
توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
stargauge
وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
fire control
دستگاه کنترل اتش توپخانه
air and naval gunfire
اتش توپخانه دریایی و هوایی
all available
کلیه توپخانه حاضر به تیر
air and naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
battery
حمله با توپخانه ضرب و جرح
batteries
حمله با توپخانه ضرب و جرح
jato unit
موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
surface mission
پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
engagement control
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
plotting room
مرکز هدایت اتش توپخانه ناو
towed
توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions .
توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
air defense artillery controller
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
air spot
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
regulations
قوانین
pandect
قوانین
gun salute
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
survey information center
مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
inland rules
قوانین داخلی
kepler's laws
قوانین کپلر
gas laws
قوانین گازها
succession law
قوانین وراثت
statue law
قانون یا قوانین
forest laws
قوانین جنگل
hague rules
قوانین لاهه
hovering acts
قوانین ضد قاچاق
korte's laws
قوانین کرت
permissive legislation
قوانین مخیره
written laws
قوانین مدون
labor laws
قوانین کار
joule's laws
قوانین ژول
interpertation of laws
تفسیر قوانین
infraction of rules
نقض قوانین
zipf's laws
قوانین زیف
mendelian laws
قوانین مندل
promulgation of the laws
انتشار قوانین
codification
وضع قوانین
codification
تدوین قوانین
codex
مجموعه قوانین
competition rules
قوانین رقابت
conflict of lows
تعارض قوانین
kepler laws
قوانین کپلر
remedial statutes
قوانین اصلاحی
conflict of laws
تعارض قوانین
doctorine
قوانین اصلی
rules committee
کمیته قوانین
murphy's laws
قوانین مورفی
maritime law
قوانین دریایی
rules of the roads
قوانین راه
rules of the roads
قوانین دریانوردی
rules of engagement
قوانین درگیری
newton's laws of motion
قوانین نیوتون
rules of chess
قوانین شطرنج
explanation of laws
شرح قوانین
company law
قوانین شرکت
radiation laws
قوانین تابش
gunnery
قوانین تیراندازی
statute book
قوانین موضوعه
administrative law
قوانین اداری
admiralty law
قوانین دریایی
code
مجموعه قوانین
mobile employment
استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
spotting line
خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
bombardments
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardment
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
newton's laws of motion
قوانین حرکت نیوتون
physical
که قوانین نرخ بیت
punitive article
قوانین جزایی ارتش
under these rules
بموجب این قوانین
sanctioned laws
قوانین یا مقررات مصوبه
s factor
ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
rules of football
قوانین یا قواعد فوتبال
newton's laws of motion
قوانین حرکت نیوتن
law enforcement
اجرای قوانین
[حقوقی]
child labor laws
قوانین کار کودکان
laws versus tendencies
قوانین در مقابل تمایلات
codification
جمع وتدوین قوانین
codification
گرد اوری قوانین
military justice
قوانین جزایی ارتش
company law
قوانین مربوط به شرکتها
fire unit
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
valid
درست , طبق مجموعهای قوانین
laws of motion of capitalism
قوانین حرکت سرمایه داری
rules of procedure
قوانین مربوط به روش جاری
copyrights
محدود شده با قوانین کپی
provision
قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
copyright
محدود شده با قوانین کپی
grammar
قوانین استفاده صحیح از زمان
De Morgan's laws
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
De Morgan's laws
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
adjective laws
قوانین مربوط باصول محاکمات
encodes
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
encode
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
message
قوانین از پیش تعریف شده که کد
messages
قوانین از پیش تعریف شده که کد
littoral law
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
grammars
قوانین استفاده صحیح از زمان
enterprises
اقدام به اجرای قوانین کردن
coastel low
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
enterprise
اقدام به اجرای قوانین کردن
leges
صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
formulas
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
the code of justinian
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
formulae
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
Talmud
مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
terminal ballistics
قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
formula
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
the rules of protocol
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
conforms
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
draconian
قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
highway dispatch
مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
conformed
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforming
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conform
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
mixed laws
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
fixed point notation =
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
representative government
حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
inferences
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
extend
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
link
قوانین بیان ارسال داده روی کانال
formats
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com