Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
power of a point
قوت یک نقطه نسبت به یک دایره
[ریاضی]
the power of a point with respect to a circle
قوت یک نقطه نسبت به یک دایره
[ریاضی]
Other Matches
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
pi
نسبت پیرامون به شعاع دایره
center face off spot
نقطه شروع در مرکز دایره میانی
center ice spot
نقطه شروع در مرکز دایره میانی
azimuth
نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
pericynthian
نزدیکترین نقطه مسیرفضاپیما نسبت به کره ماه
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
offset point
در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود
epicycloid
منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
quadrant
ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
pendant
سر ترنج
[کلاله]
[سر ترنج را به طرح های دوران صفویه نسبت می دهند و معمولا نقشی از ترنج مرکزی را نشان می دهد و به صورت های مختلف هندسی، بیضی شکل، دایره ای و چند ضلعی بافته می شود.]
epicycle
دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
quadrant
ربع دایره ربع محیط دایره
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
roundel
دایره
circling
دایره
agency
دایره
agencies
دایره
disk
دایره
roundle
دایره
rondel
دایره
rondelle
دایره
circles
دایره
subdivision
دایره
tambourine
دایره
tambourines
دایره
compass
دایره
recurring curve
دایره
rhomb
دایره
circle
دایره
Dingbat
دایره
circled
دایره
disks
دایره
circuits
دایره
divisions
دایره
circuit
دایره
spheres
دایره
fields
دایره
sphere
دایره
fielded
دایره
departments
دایره
division
دایره
department
دایره
field
دایره
quadrant
چهار یک دایره
compass
وسعت دایره
cash office
دایره صندوق
circumference
محیط دایره
fascias
دایره زنگی
fascia
دایره زنگی
circumferences
محیط دایره
lobes
دایره سازی
quadrant
ربع دایره
circlet
دایره کوچک
diffusion circle
دایره پخش
diallist
دایره ساز
tambourines
دایره زنگی
cyclometer
دایره سنج
cycloidal
وابسته به دایره
tambourine
دایره زنگی
limbs
دایره مدرج
limb
دایره مدرج
lobe
دایره سازی
colure
دایره متقاطعه
color circle
دایره رنگها
cirque
دایره کوچک
circlets
دایره کوچک
sections
گروه دایره
diameters
قطر دایره
tactile circle
دایره بساوشی
diameter
قطر دایره
small circle
دایره صغیره
spheral
بشکل دایره
stress circle
دایره تنش
meridians
دایره نیمروز
timbrel
دایره زنگی
meridians
دایره طول
meridian
دایره نیمروز
sextant
یک ششم دایره
semidiameter
شعاع دایره
section
گروه دایره
vertical circle
دایره قائم
meridian
دایره طول
domains
حوزه دایره
encyclopedias
دایره المعارف
encyclopedia
دایره المعارف
encyclopaedias
دایره المعارف
turning circle
دایره گردش
rhumb
دایره افقی
domain
حوزه دایره
roundest
دایره وار
round
دایره وار
semi circle
نیم دایره
circled
محیط دایره
branch
دایره قسمت
branches
دایره قسمت
chord
وتر دایره
hemicycle
نیم دایره
great circle
دایره عظیمه
circulars
دایره وار
adjutant general
دایره پرسنل
perimeter
[circumference]
of a circle
محیط دایره
encyclopedic
دایره المعارفی
hour circle
دایره ساعتی
center circle
دایره میانی
radius
شعاع دایره
absolutes
دایره نامحدود
absolute
دایره نامحدود
circling
محیط دایره
half round
نیم دایره
gyre
گردش دایره
growth ring
دایره رشد
growth ring
دایره سالیانه
circles
محیط دایره
circular
دایره وار
equinoctial colure
دایره اعتدال
north circle
دایره شمالگان
pitch circle
دایره گام
ecliptic
دایره البروج
orbiculate
دایره وار
sector
قطاع دایره
circle
محیط دایره
pericycle
دایره محیطیه
circular arc
کمانی از دایره
discobolus
دایره انداز
sectors
قطاع دایره
timbre
دایره زنگی
mohr's circle
دایره موهر
Equator
دایره استوا
mohr's circle
دایره مور
azimuth circle
دایره سمتیه
eclipic
دایره البروج
encyclopaedia
دایره المعارف
orbicularly
دایره وار
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
tambourine
دایره زنگی زدن
orbited
دایره وارحرکت کردن
orbits
دایره وارحرکت کردن
small circle
دایره صغیره سماوی
hrowing circle
دایره پرتاب دیسک
foot
دایره اول هدف
circlet
دایره وارحرکت کردن
orbit
دایره وارحرکت کردن
tambourines
دایره زنگی زدن
drawing curve
شابلون دایره و منحنی
celestial meridian
دایره نیمروز سماوی
relocation clock
دایره تنظیم هدف
trolls
دایره وارحرکت کردن
cycloid
شبیه دایره منحنی
relocation clock
دایره تنظیم تیر
great circle route
کمان دایره عظیمه
obliquity of ecliptic
میل دایره البروج
gold
دایره مرکزی هدف
golds
دایره مرکزی هدف
great circle
دایره عظیمه سماوی
encyclopaedist
نویسنده دایره المعارف
center of quarter circles
مرکز یک چهارم دایره ها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com