Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
rainbow
قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
rainbows
قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
Other Matches
rainbow border
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
rainbows
رنگین کمان
irises
رنگین کمان
iris
رنگین کمان
rainbow
رنگین کمان
sunbow
رنگین کمان
iridescency
نمایش رنگین کمان
iridescence
نمایش رنگین کمان
fogbow
رنگین کمان حاصل از مه
winterization
بصورت زمستانی در امدن
flock
بصورت گله ورمه در امدن
flocks
بصورت گله ورمه در امدن
flocking
بصورت گله ورمه در امدن
flocked
بصورت گله ورمه در امدن
butt joint
اتصال دو ورقه بصورت لب به لب و بدون روی هم امدن لبه ها
target bow
کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
bows
کمان کمان هدفگیری
bow
کمان کمان هدفگیری
bowing
کمان کمان هدفگیری
bowed
کمان کمان هدفگیری
chromaticity
رنگین
colored
رنگین
chromosome
رنگین تن
chromosomes
رنگین تن
coloured
رنگین
chrom
رنگین حسی
colored smelling
رنگین بویی
colored hearing
رنگین شنوی
iridescent
رنگین کمانی
chromatism
رنگین شنوی
face
سطح رنگین هدف
chromatopsia
رنگین بینی مرضی
faces
سطح رنگین هدف
What is good enough for others should be good enough for you.
خونت که از بقیه رنگین تر نیست
smalto
خرده شیشه رنگین روی اجرموزاییک
picker
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
lightest
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
lighted
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
light
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
saddle bag
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
Hanbel
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
arch
کمان
spots
کمان
arch
: کمان
spot
کمان
arches
: کمان
sagittarii
کمان
arch-
: کمان
fiddle bow
کمان
bowstring
زه کمان
arcs
کمان
fiddlestick
کمان
arc
کمان
arches
کمان
arch-
کمان
bows
کمان
bowed
کمان
sagittarius
کمان
bowing
کمان
bow
کمان
crossbow
کمان صلیبی
to feel any one's pulse
کمان کردن
crossbow
کمان پولادی
face
شکم کمان
crossbow
کمان زنبورکی
swede saw
اره کمان
cross bow
گوله کمان
cross bow
کمان پولادی
cross bow
کمان زنبورکی
faces
شکم کمان
crossbows
کمان زنبورکی
cock feather
پر وصل به کمان
circular measure
اندازه کمان
crossbows
کمان پولادی
crossbows
کمان صلیبی
arches
چفت کمان
string picture
روزنه کمان
long bow
کمان دستی
straight bow
کمان راست
nock
جای زه کمان
archer
تیرانداز با کمان
archers
تیرانداز با کمان
arch
چفت کمان
handbow
کمان تیراندازی
arch-
چفت کمان
bows
کمان شکاری
to bend or draw the bow
کمان کشیدن
bows
تعظیم کمان
bow
تعظیم کمان
bare bow
کمان لخت
arch thrust
رانش کمان
arch of corti
کمان کورتی
atabalist
کمان زنبورکی
arblast
کمان زنبورکی
power hacksaw
کمان اره
bow
کمان شکاری
reflex arc
کمان بازتاب
bend
کمان خمش
bowed
تعظیم کمان
bowed
کمان شکاری
longbows
کمان بزرگ
bowing
تعظیم کمان
bowing
کمان شکاری
bowman
تیرانداز با کمان
cant
کج گرفتن کمان
swede saw
کمان اره
bowyer
کمان فروش
bowyer
کمان ساز
included angle of arch
دهانه کمان
stacked bow
کمان باریک
central angle of arch
دهانه کمان
saw frame
کمان اره
bowman
تیرانداز کمان کش
bow weight
وزن کمان
longbow
کمان بزرگ
bow and arrow
تیر و کمان
opalesce
مانندرنگین کمان
pomegrenate design
طرح گل اناری
[این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock
طرح طاووس
[این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
string fingers
سه انگشتی که زه کمان را می کشند
anchor
کشیدن زه کمان تاصورت
anchors
کشیدن زه کمان تاصورت
nock
شکاف انتهای کمان
to bend or draw the bow
کمان را چله کردن
soundboard
کمان ویولن وتار
anchoring
کشیدن زه کمان تاصورت
slingshot
[American E]
تیر و کمان سنگی
van
کمان سینه ناو
understrung
فاصله زه تا دستگیره کمان
vans
کمان سینه ناو
bow arm
بازویی که کمان را می گیرد
catapult
[British E]
تیر و کمان سنگی
slingshot
[American E]
تیر و کمان قلابسنگی
rectification of a curve
طول کمان
[ریاضی]
arc length
طول کمان
[ریاضی]
frame
قاب چارچوب کمان
catapult
[British E]
تیر و کمان قلابسنگی
bow fishing
ماهیگیری با تیر و کمان
bow hunter
شکارچی با تیر و کمان
archery
تیراندازی با تیر و کمان
sounding boards
کمان ویولن وتار
sounding board
کمان ویولن وتار
limb
هرکدام از طرفین کمان
limbs
هرکدام از طرفین کمان
great circle route
کمان دایره عظیمه
frame of hachsaw
کمان اره چکی
bow hunting
شکار با تیر و کمان
bowstring
ریسمان دار زه کمان
crossbow man
کمانگیر با کمان صلیبی
whips
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
serving
پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
bellies
قسمت داخلی کمان نزدیک زه
self
کمان یا تیر از یک تکه چوب
belly
قسمت داخلی کمان نزدیک زه
backs
تنظیم بادبان پشت کمان
draw
تیر در چله کمان گذاشتن
draws
تیر در چله کمان گذاشتن
servings
پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
circular grooving saw
کمان اره ویژه شیار
longbows
اغراق گویی کمان دستی
longbow
اغراق گویی کمان دستی
full draw
کشیدن زه کمان بطور کامل
fistmele
فاصله بین دسته کمان و زه
whip
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whipped
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
back
تنظیم بادبان پشت کمان
string
مربی خم کردن کمان و بستن زه
toxophilite
تیرانداز ماهر با تیر و کمان
hunting bow
کمان بلند و سنگین برای شکار
longbow
کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
bowsight
وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
longbows
کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
arrow rest
تکیه گاه تیر روی کمان
double-bellid
[صراحی شکل شبیه دو کمان دراز]
bowsock
پوشش تیره روی کمان ضدبازتاب نور
timber hitch
گره وصل کردن زه به شاخه پایین کمان
target archery
مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
subtense
خطی که روبروی کمان یاگوشهای واقع شود
backed bow
کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
lipping
قطعه چوبی که در لای شکاف کمان تعبیه شده
lipping
قطعه چوبی که در ترک یاشکاف کمان گذاشته شده
windage
تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
loose
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
kissing button
برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
looser
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loosest
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
backing
کمان نوارپیچی شده برای ازدیادمقاومت نخ دخیره دور قرقره ماهیگیری
clout shooting
تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
sight window
بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
keeper
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keepers
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
target captain
عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
ensues
از پس امدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com