English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
merlin قوش کوچک اروپایی
Search result with all words
serin سهره کوچک اروپایی شبیه بلبل زرد
Other Matches
European اروپایی
Europeans اروپایی
greenfinch سهره اروپایی
it had a europeanlook اروپایی می نمود
larches کاج اروپایی
indo uropean هند و اروپایی
Indo- هند و اروپایی
saker شاهین اروپایی
indo european هند و اروپایی
indo germanic هند و اروپایی
sweetbrier گل سرخ اروپایی
eruropean community جامعه اروپایی
eurodollars دلار اروپایی
continental code مورس اروپایی
cushat طوقی اروپایی
aberdevine سهره اروپایی
nightjar بوف اروپایی
fieldfare باسترک اروپایی
larch کاج اروپایی
redwing باسترک اروپایی
Eurasian اروپایی و اسیایی
yellowhammer سهره اروپایی
Eurasians اروپایی و اسیایی
international morse code مورس اروپایی
marron شاه بلوط اروپایی
mewed مرغ نوروزی اروپایی
toper کوسه ماهی اروپایی
european monetary system سیستم پولی اروپایی
greylag غاز وحشی اروپایی
european committee for standardization کمیته اروپایی استاندار
mewing مرغ نوروزی اروپایی
brock گورکن اروپایی شغاره
European Currency Unit واحد پول اروپایی
redstart بلبل دم قرمز اروپایی
copper beech [Fagus sylvatica] درخت راش اروپایی
it had a europeanlook نمود اروپایی داشت
mulatto زاده اروپایی وزنگی
moly سیر زرد اروپایی
martlet پرستوی معمولی اروپایی
mew مرغ نوروزی اروپایی
Eurasians از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
Eurasian از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
larch درخت صنوبرآراسته [کاج اروپایی]
woodwaxen طاوسی پا کوتاه اسیایی و اروپایی
ruddock مرغ سینه سرخ اروپایی
polecats موش خرمای وحشی اروپایی
polecat موش خرمای وحشی اروپایی
ring snake مار حلقه دار اروپایی
woodcock خروس جنگلی اسیایی و اروپایی
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
a comparison between European and Japanese schools مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
half caste دارای پدر اروپایی ومادر هندوستانی
whiting ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
africander اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
The town has a European look. این شهر قیافه اروپایی دارد
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
old master هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
old masters هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
nut cracker یکجور پرنده اروپایی که مانند کلاغ است
dun bird یکجوراردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ است)
widget آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
European rose طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
eurocheque چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
pochard یکجور اردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ اشت
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
e r p برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
balto slavic شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
pannikin لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble برامدگی کوچک گره کوچک
Cinoiserie [سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.]
maroon شاه بلوط اروپایی رنگ خرمایی مایل بقرمز درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن
mags کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
mag کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small-scale طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
cabbage rose طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
davit جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
gold washing شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
room-sized rug فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
imminution کوچک
pint size کوچک
minor کوچک
fractional کوچک
ickle کوچک
pint-size کوچک
half pint کوچک
pipsqueak کوچک
puny کوچک
tiddly کوچک
pilule حب کوچک
pillule حب کوچک
culverts پل کوچک
culvert پل کوچک
petty کوچک
tiddliest کوچک
tiddlier کوچک
pipsqueaks کوچک
petit کوچک
minuscule کوچک
smaller کوچک
smallest کوچک
exiguousness کوچک
cerebellum مخ کوچک
venule رگ کوچک
minus cule کوچک
floret گل کوچک
weeniest کوچک
weeny کوچک
weenier کوچک
small کوچک
runty کوچک
dinky کوچک
seed bud پر کوچک
micro کوچک
small fry کوچک
micros کوچک
short ton تن کوچک
fortalice دژ کوچک
gracile کوچک
dimmers کوچک
whiffet سگ کوچک
weensy کوچک
minute کوچک
thumbnails کوچک
canis minoris سگ کوچک
plumule پر کوچک
plumelet پر کوچک
diminutive کوچک
bantams کوچک
bantam کوچک
ponceau پل کوچک
canis minor سگ کوچک
little کوچک
thumbnail کوچک
minims هرچیز کوچک
minor port بندر کوچک
gorges دره کوچک
nutlet فندق کوچک
gorging دره کوچک
gorge دره کوچک
inlets خلیج کوچک
miniaturization کوچک سازی
nutlet هسته کوچک
gorged دره کوچک
pinpoints چیز کوچک
droplets قطره کوچک
minor diameter قطر کوچک
minor exchange تفاوت کوچک
pinpointed چیز کوچک
minor repair تعمیرات کوچک
minus cule حرف کوچک
negrillo زنگی کوچک
inlet خلیج کوچک
minimizer کوچک شمار
tipping سر صفحه کوچک
pinpointing چیز کوچک
notelet یادداشت کوچک
tip سر صفحه کوچک
splint برامدگی کوچک
droplet قطره کوچک
oliver چکش کوچک
minicomputer کامپیوتر کوچک
minify کوچک کردن
onager گورخر کوچک
platelet صفحه کوچک
miniaturised کوچک کردن
wisps بقچه کوچک
rillet نهر کوچک
wisp بقچه کوچک
sprigs شاخه کوچک
princeling شاهزاده کوچک
sprig شاخه کوچک
puniness کوچک اندامی
miniaturises کوچک کردن
miniaturising کوچک کردن
trap محوطه کوچک
pocket lamp لامپ کوچک
circlets دایره کوچک
point target هدف کوچک
circlet دایره کوچک
miniaturizing کوچک کردن
miniaturizes کوچک کردن
miniaturize کوچک کردن
radicle ریشه کوچک
whips تاکل کوچک
whipped تاکل کوچک
minimised کوچک شمردن
roe deer یکجورگوزن کوچک
roughed slab بلوک کوچک
saucers بشقاب کوچک
saucer بشقاب کوچک
rundlet بشکه کوچک
runlet بشکه کوچک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com