English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (3 milliseconds)
English Persian
pouncet box قوطی محتوی گردخوشبو
Other Matches
can قوطی قوطی کنسرو
cans قوطی قوطی کنسرو
canning قوطی قوطی کنسرو
box magazine قوطی خشاب خشاب قوطی شکل
criteria محتوی
hydrous محتوی اب
content محتوی
contenting محتوی
contents محتوی
fillers محتوی
filler محتوی
container محتوی
containers محتوی
packets قوطی
cans قوطی
tin قوطی
tins قوطی
canning قوطی
boxes قوطی
can قوطی
box قوطی
packet قوطی
canister قوطی
six-packs شش قوطی
six-pack شش قوطی
canisters قوطی
contains محتوی بودن
bottles محتوی یک بطری
platinous محتوی پلاتین
aluminous محتوی الومینیوم
sanguinolent محتوی خون
bottle محتوی یک بطری
contain محتوی بودن
gas content محتوی گاز
contained محتوی بودن
copper bearing محتوی مس حاوی مس
box camera دوربین قوطی
accumulator box قوطی اکولاموتور
spice box قوطی ادویه
springer قوطی قر شده
snuffbox قوطی انفیه
snuff box قوطی انفیه
box cameras دوربین قوطی
matchboxes قوطی کبریت
tinned قوطی کرده
tinned توی قوطی
jewel case قوطی جواهر
gasoline can قوطی بنزین
cigarette case قوطی سیگارت
cigar case قوطی سیگار
match box قوطی کبریت
box of matches قوطی کبریت
tincan قوطی حلبی
can opener در قوطی باز کن
canisters قوطی خرج
canister قوطی خرج
can-openers در قوطی باز کن
can قوطی حلبی
canning قوطی حلبی
cans قوطی حلبی
can-opener در قوطی باز کن
saccharine قندی محتوی قند
contenting خرسند کردن محتوی
content خرسند کردن محتوی
pillboxes قوطی حب دارو وغیره
fly book قوطی مگس ساختگی
box trail سهم قوطی شکل
pillbox قوطی حب دارو وغیره
pill box قوطی گردونه کوچک
pouncet box قوطی عطر پاش
canister [قوطی کوچک دردار]
docketing فهرست محتوی بسته ارسالی
docketed فهرست محتوی بسته ارسالی
palled تابوت محتوی مرده حائل
music box جعبه محتوی ساز کوکی
palls تابوت محتوی مرده حائل
pall تابوت محتوی مرده حائل
palling تابوت محتوی مرده حائل
quartzite سنگ شنی محتوی کوارتز
content addressed نشامی یافته از روی محتوی
content addressable نشانی پذیر از روی محتوی
compressed gas cylinder سیلندر محتوی گاز متراکم
binary alloy الیاژ محتوی دوفلز بنیانی
poster color شیشه محتوی ابرنگ وخمیررنگ
docket فهرست محتوی بسته ارسالی
clears تغییر محتوی یک خانه حافظه
clearest تغییر محتوی یک خانه حافظه
clearer تغییر محتوی یک خانه حافظه
tea bag پاکت محتوی چای فوری
tea bags پاکت محتوی چای فوری
bottled gas بشگه یااستوانه محتوی گازفشرده
clear تغییر محتوی یک خانه حافظه
dockets فهرست محتوی بسته ارسالی
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
can opener [American] قوطی بازکن [آشپزی] [ابزارآلات]
packaged قوطی بسته بندی کردن
Find demolition charges to قوطی مواد منفجره همه منظوره
package قوطی بسته بندی کردن
packages قوطی بسته بندی کردن
tin opener [British] قوطی بازکن [آشپزی] [ابزارآلات]
seabag کیف پارچه یی محتوی لباس ملوانان
swizzle انواع مشروبات الکلی محتوی یخ وشکر
scandal sheet نشریه محتوی شایعات افتضاح امیز
time capsule محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
rogatory letters نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
epos مجموعه اشعار محتوی افسانههای ملی
sausage روده محتوی گوشت چرخ شده
urns گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
urn گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
megasporangium هاگدان بزرگ محتوی هاگ ماده
myoglobin پروتئینی محتوی اهن قرمزدر عضله
sketchbooks کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
sketchbook کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
sausages روده محتوی گوشت چرخ شده
all purpose canister قوطی مواد منفجره همه منظوره
hematoma توموریاغده محتوی خون خارج شده از رگها
dumplings نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است
dumpling نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است
locket قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
lockets قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
springer قوطی حلبی در بستهای که باد کرده باشد
doorplate پلاک محتوی نام شخص که روی درنصب میشود
enchilada کیک ذرت محتوی گوشت وگوجه فرهنگی وادویه
capped سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
cap سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
Molotov cocktails بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
pudding دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
puddings دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
Molotov cocktail بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
vasculum کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
vanity boxŠcaseŠor bag قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
compressed air tunnel تونل باد مدار بستهای محتوی گاز یا هوای تحت فشار
child یک رکورد داده که تنها با توجه به محتوی رکوردهای موجوددیگر میتواند ایجاد شود
case جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
cases جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
offertory سینی محتوی پول یا پول جمع اوری شده از حضار در کلیسا
contained در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
demolition block مجموعه خرج منفجره قوطی خرج
chars نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
charring نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
char نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com