Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 171 (8 milliseconds)
English	Persian
fly book	قوطی مگس ساختگی
Other Matches
can	قوطی قوطی کنسرو
canning	قوطی قوطی کنسرو
cans	قوطی قوطی کنسرو
box magazine	قوطی خشاب خشاب قوطی شکل
six-pack	شش قوطی
boxes	قوطی
packet	قوطی
tins	قوطی
packets	قوطی
tin	قوطی
six-packs	شش قوطی
canisters	قوطی
box	قوطی
cans	قوطی
canning	قوطی
canister	قوطی
can	قوطی
can opener	در قوطی باز کن
can-opener	در قوطی باز کن
can-openers	در قوطی باز کن
jewel case	قوطی جواهر
gasoline can	قوطی بنزین
cans	قوطی حلبی
accumulator box	قوطی اکولاموتور
cigarette case	قوطی سیگارت
canning	قوطی حلبی
cigar case	قوطی سیگار
match box	قوطی کبریت
box of matches	قوطی کبریت
can	قوطی حلبی
snuff box	قوطی انفیه
snuffbox	قوطی انفیه
tinned	قوطی کرده
tinned	توی قوطی
canister	قوطی خرج
canisters	قوطی خرج
matchboxes	قوطی کبریت
spice box	قوطی ادویه
springer	قوطی قر شده
tincan	قوطی حلبی
box camera	دوربین قوطی
box cameras	دوربین قوطی
box trail	سهم قوطی شکل
pouncet box	قوطی محتوی گردخوشبو
pillbox	قوطی حب دارو وغیره
pillboxes	قوطی حب دارو وغیره
pouncet box	قوطی عطر پاش
pill box	قوطی گردونه کوچک
canister	[قوطی کوچک دردار]
artificial	ساختگی
spurious	ساختگی
pinchbeck	زر ساختگی
ersatz	ساختگی
colourable	ساختگی
colorable	ساختگی
mocks	ساختگی
affected	ساختگی
made-up	ساختگی
fictional	ساختگی
imitation	ساختگی
imitations	ساختگی
mock	ساختگی
dummies	ساختگی
mocked	ساختگی
mocking	ساختگی
fictitious	ساختگی
forged	ساختگی
sham	ساختگی
shams	ساختگی
bogus	ساختگی
dummy	ساختگی
phoney	ساختگی
factitious	ساختگی
counterfeiting	ساختگی
made up	ساختگی
counterfeited	ساختگی
counterfeits	ساختگی
make believe	ساختگی
synthetic	ساختگی
whoppers	ساختگی
whopper	ساختگی
phonies	ساختگی
phoneys	ساختگی
make-believe	ساختگی
counterfeit	ساختگی
packages	قوطی بسته بندی کردن
packaged	قوطی بسته بندی کردن
package	قوطی بسته بندی کردن
Find demolition charges to	قوطی مواد منفجره همه منظوره
can opener [American]	قوطی بازکن [آشپزی] [ابزارآلات]
tin opener [British]	قوطی بازکن [آشپزی] [ابزارآلات]
namby	ساختگی و بی مغز
make-up	داستان ساختگی
faggot vote	رای ساختگی
quacks	دروغی ساختگی
pseudoproblem	مساله ساختگی
quacking	دروغی ساختگی
quacked	دروغی ساختگی
synthetic rubber	لاستیک ساختگی
wigs	گیس ساختگی
wig	گیس ساختگی
peg-legs	پای ساختگی
false	ساختگی نادرست
quack	دروغی ساختگی
fleuret	گل ساختگی کوچک
factitious	ساختگی مصنوعی
dummy module	رویه ساختگی
dummy instruction	دستورالعمل ساختگی
dummy argument	نشانوند ساختگی
demureness	ازرم ساختگی
compose sequence	دخشه ساختگی
artificial intelligence	هوش ساختگی
contrived scarcity	کمیابی ساختگی
compose sequence	ترتیب ساختگی
dummies	ادم ساختگی
dummies	ادمک ساختگی
dummies	مصنوعی ساختگی
dummy	ادم ساختگی
dummy	ادمک ساختگی
dummy	مصنوعی ساختگی
peg-leg	پای ساختگی
made	مصنوع ساختگی
dummy module	برنامه ساختگی
factitiousness	ساختگی بودن
factitious disorder	اختلال ساختگی
fictive	ساختگی افسانهای
fabricated language	زبان ساختگی
dummy stimuli	محرکهای ساختگی
fictitiousness	ساختگی بودن
dummy variable	متغیر ساختگی
fagot vote	رای ساختگی
all purpose canister	قوطی مواد منفجره همه منظوره
false	ساختگی غیر واقعی
artificiality	مصنوعی یا ساختگی بودن
phony	حقه باز ساختگی
mim	باوقار ساختگی کمرو
sham marriage	عروسی ساختگی یا دروغی
curcumin	رنگ نارنجی ساختگی
artificially	بطور مصنوعی یا ساختگی
dummy argument	ارگومان یا نشانوند ساختگی
venetian pearl	مروارید ساختگی توپر
ruise	شایعات داستان ساختگی
demurely	با ازرم باوقاروشرم ساختگی
padding	کلمات یارکوردهای ساختگی
secundine artem	بطور ساختگی یا مصنوعی
lockets	قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
locket	قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
springer	قوطی حلبی در بستهای که باد کرده باشد
cap	سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
capped	سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
pretendedly	بطور ساختگی یا بخود بسته
computed price	قیمت ساختگی معادل administeredprice
apocryphal	دارای اعتبار مشکوک ساختگی
non-event	رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
make up	ساختمان یاحالت داستان ساختگی
non-events	رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
vasculum	کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
vanity boxŠcaseŠor bag	قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
pseuds	پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
artifici tooth	دندان مصنوعی یا ساختگی یاعملی یا دستی
kill devil	طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
pseud	پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
to put on frills	سیمای ساختگی بخود دادن بادکردن
pseudo	پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
bionic	وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
price as natural ice	یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
thermosetting plastics	پلیمرهای ساختگی که در اثرگرما بصورت شیمیایی وبازگشت ناپذیر تغییر میکند
thermoplastics	پلیمرهای ساختگی که میتوان انها را به دفعات نرم کرده وبه شکل دیگری دراورد
wheel satellite	ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
demolition block	مجموعه خرج منفجره قوطی خرج

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com