Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English
Persian
locket
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
lockets
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
Other Matches
microfilms
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
This position is much too small for me .
این سمت برای من خیلی کوچک است
vanity boxŠcaseŠor bag
قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
capacitor
وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
canister
[قوطی کوچک دردار]
pill box
قوطی گردونه کوچک
microcephalia
سر کوچکی جمجمه کوچک
crystal
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystals
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
pinning
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinned
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pin
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
subminiature
خیلی کوچک
It's too small
آن خیلی کوچک است.
micro-
در معنای خیلی کوچک
minicam
دوربین خیلی کوچک
minicamera
دوربین خیلی کوچک
hand-held
وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
microwave
موج خیلی کوچک الکترومغناطیسی
spat
: حلزون خوراکی خیلی کوچک
miniaturization
خیلی کوچک کردن چیزی
water level
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
clipboards
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboard
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
jetevator
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
packs
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
punches
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punched
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
pack
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
punch
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
canning
قوطی قوطی کنسرو
cans
قوطی قوطی کنسرو
can
قوطی قوطی کنسرو
over one's head
<idiom>
خیلی سخت برای درک
near collision
فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
beside one's self
<idiom>
خیلی ناامید یا هیجان زده برای انجام کاری
for peanuts
[and for chicken feed]
<idiom>
چندرغاز
[رایگان]
[مفت]
[مزد خیلی کم برای انجام کاری]
Many thanks for the sympathy shown to us
[on the passing of our father]
.
خیلی سپاسگذارم برای همدردی شما
[بخاطر فوت پدرمان]
.
for next to nothing
<idiom>
چندرغاز
[رایگان]
[مفت]
[مزد خیلی کم برای انجام کاری]
It is too expensive for me to buy ( purchase ).
برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
micronutrient
ترکیبات اصلی ومغذی که بمقدار خیلی کمی برای زندگی لازمست
He was too quick for her and jinked away every time.
او
[مرد]
برای او
[زن]
خیلی چابک بود و هربار با تغییر جهت از دست او
[زن]
در می رفت.
box magazine
قوطی خشاب خشاب قوطی شکل
processor
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
light-well
[حیاط کوچک برای عبور نور]
fowling piece
تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
itemizer
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
small game
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
trail bike
موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
she has a well poised head
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns
<idiom>
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner
<idiom>
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
tweaks
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
tweaked
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweak
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
lararium
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
case sensitive search
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
tweaking
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
quartz clock
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
sottovoce
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
modular
با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر
blip
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
microcontroller
ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
sculleries
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
blips
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
scullery
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
Dizlyk
[نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
k ration
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
The position is over his head . he cannot cope with it .
این شغل برای سرش خیلی گشاد است ( از توانائی اوبیرون است )
keeper
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
ratioing
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
underflow
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
attitude motor
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
crunching
متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
keepers
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
processor
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
very low frequency
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
businesses
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
business
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
litotes
کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
perforations
خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
dimple
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
notron utilities
مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
shake bottle
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
dimples
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
pill pool billiard
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
preventative
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
practice plug
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
hand-held
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
rattling
خیلی تند خیلی خوب
ponderous
خیلی سنگین خیلی کودن
head-shrinker
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
flag day
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
head-shrinkers
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
tins
قوطی
six-pack
شش قوطی
packets
قوطی
box
قوطی
canisters
قوطی
canister
قوطی
canning
قوطی
tin
قوطی
boxes
قوطی
can
قوطی
packet
قوطی
cans
قوطی
six-packs
شش قوطی
rollover
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
departmental LAN
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
paging
روش حافظه مجازی برای تقسیم حافظه به بلاکهای کوچک
part
قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
ActiveX
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
tune
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
tunes
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
matchboxes
قوطی کبریت
canister
قوطی خرج
box of matches
قوطی کبریت
canning
قوطی حلبی
tinned
توی قوطی
tinned
قوطی کرده
can
قوطی حلبی
box cameras
دوربین قوطی
box camera
دوربین قوطی
canisters
قوطی خرج
match box
قوطی کبریت
accumulator box
قوطی اکولاموتور
tincan
قوطی حلبی
cigar case
قوطی سیگار
springer
قوطی قر شده
spice box
قوطی ادویه
cigarette case
قوطی سیگارت
snuffbox
قوطی انفیه
can-opener
در قوطی باز کن
jewel case
قوطی جواهر
gasoline can
قوطی بنزین
cans
قوطی حلبی
can-openers
در قوطی باز کن
snuff box
قوطی انفیه
can opener
در قوطی باز کن
lady-chapel
[کلیسای کوچک در کلیسای اصلی برای تکریم]
pillbox
قوطی حب دارو وغیره
fly book
قوطی مگس ساختگی
box trail
سهم قوطی شکل
pouncet box
قوطی محتوی گردخوشبو
pillboxes
قوطی حب دارو وغیره
pouncet box
قوطی عطر پاش
L cache
فضای کوچک RAM ایستای سریع روی قطعه پردازنده که داده هایی که اغلب استفاده می شوند را برای افشزایش سرعت پردازش ذخیره میکند
package
قوطی بسته بندی کردن
can opener
[American]
قوطی بازکن
[آشپزی]
[ابزارآلات]
tin opener
[British]
قوطی بازکن
[آشپزی]
[ابزارآلات]
packages
قوطی بسته بندی کردن
packaged
قوطی بسته بندی کردن
Find demolition charges to
قوطی مواد منفجره همه منظوره
chip
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
all purpose canister
قوطی مواد منفجره همه منظوره
pettiness
کوچکی
smallness
کوچکی
exiguity
کوچکی
tininess
کوچکی
littleness
کوچکی
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
springer
قوطی حلبی در بستهای که باد کرده باشد
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
emigration
درون کوچکی
capped
سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
cap
سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
emergencies
خیلی خیلی فوری
emergency
خیلی خیلی فوری
(not a) ghost of a chance
<idiom>
حتی یک شانس کوچکی
overlaying
بخش کوچکی از برنامه
detailing
بخش کوچکی از یک شرح
epsilon
مقدار کوچکی از هر چیز
overlay
بخش کوچکی از برنامه
overlays
بخش کوچکی از برنامه
detail
بخش کوچکی از یک شرح
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
vasculum
کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
landaulet n
گردونه کوچکی که پوششی دارد
parcels
دسته قطعه کوچکی از زمین
dollies
چرخ کوچکی شبیه قرقره
cards
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com