Dictiornary-Farsi | قوه اشباع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 108 (8 milliseconds)

English	Persian
pervasivenness	قوه اشباع


Search result with all words

saturation	اشباع
steep	اشباع کردن
steepest	اشباع کردن
concentration	اشباع
concentrations	اشباع
soak	بوسیله مایع اشباع شدن
soaks	بوسیله مایع اشباع شدن
concentrate	غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates	غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating	غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
waterlogged	ازاب اشباع
pervasiveness	قوه سرایت یا اشباع
saturated	اشباع شده
saturated	اشباع
impregnate	لقاح کردن اشباع کردن
impregnates	لقاح کردن اشباع کردن
impregnating	لقاح کردن اشباع کردن
suffuse	پوشاندن اشباع کردن
suffused	پوشاندن اشباع کردن
suffuses	پوشاندن اشباع کردن
suffusing	پوشاندن اشباع کردن
inundate	زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundated	زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundates	زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundating	زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
imbue	اشباع کردن
imbued	اشباع کردن
imbues	اشباع کردن
imbuing	اشباع کردن
saturate	اشباع کردن
saturate	اشباع شدن
saturates	اشباع کردن
saturates	اشباع شدن
saturating	اشباع کردن
saturating	اشباع شدن
satiate	اشباع شدن
satiated	اشباع شدن
satiates	اشباع شدن
satiating	اشباع شدن
imbibe	اشباع کردن
imbibed	اشباع کردن
imbibes	اشباع کردن
imbibing	اشباع کردن
acetylene	هیدروکربور اشباع نشدهای بفرمول 2H2C
sodden	اشباع شده
indoctrinate	اغشتن اشباع کردن
indoctrinated	اغشتن اشباع کردن
indoctrinates	اغشتن اشباع کردن
indoctrinating	اغشتن اشباع کردن
polyunsaturated	دارای حلقههای اشباع نشده
saturated fat	چربی اشباع شده
saturated fats	چربی اشباع شده
age hardening	سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
anode saturation	اشباع اند
current saturation	اشباع اند
plate saturation	اشباع اند
chroma	اندازه رنگ کم رنگ و اشباع
collector saturation voltage	ولتاژ اشباع کلکتور
color saturation	اشباع رنگ
condensation shock	چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
degree of saturation	درجه اشباع
ethylene	هیدرو کربن اشباع نشده
filament saturation	اشباع افروزه
filament saturation	اشباع دمایی
geraniol	الکل اشباع شده مایع و معطر
imbrue	مرطوب کردن اشباع کردن
impregnant	اشباع شده
impregnation	اشباع
ingraft	اشباع کردن
magnetic saturation	اشباع اهن
magnetic saturation	اشباع مغناطیسی
neural satiation	اشباع عصبی
oilite bushing	بوش مخصوصی از جنس برنز اشباع شده با روغن
overfull employment	اشباع اشتغال
poly unsaturated fat	پلی چربی اشباع نشده
satiable	اشباع شدنی
satiable	قابل اشباع
satiation	اشباع
saturable	اشباع شدنی
saturant	اشباع شده
saturant	بحد اشباع رسیده
saturated air	هوای اشباع شده
saturated soil paste	خمیر خاک اشباع
saturated transistor	ترانزیستور اشباع شده
saturated zone	منطقه اشباع
zine of saturation	منطقه اشباع
saturation capacity	گنجایش اشباع
saturation current	جریان اشباع
saturation factor	ضریب اشباع
saturation state	رژیم اشباع
saturator	اشباع کننده
subsaturated	نیمه اشباع شده
subsaturated	نزدیک به اشباع
subsaturation	شبه اشباع
suffusion	اشباع
temperature saturation	اشباع دمایی
under szturated rock	سنگ زیر اشباع
unsaturate	ترکیب اشباع نشده
unsaturate	اشباع نشده
unsaturated	ترکیب اشباع نشده
Other Matches

unsaturated	اشباع نشده
voltage saturation	اشباع اند
voltage saturation	اشباع ولتاژی
chroma	درجه اشباع رنگ
chalk-line	[ریسمان اشباع شده با گچ]
unsaturated fat	چربی اشباع نشده
zero air voids unit weight	وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده