Dictiornary-Farsi | قیاس نمونه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
parable	قیاس نمونه
parables	قیاس نمونه


Other Matches

module	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling	نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampled	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling	نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample	نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes	رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
abduction	قیاس
analogies	قیاس
immeasurable	بی قیاس
syllogism	قیاس
comparsion	قیاس
induction	قیاس
inductions	قیاس
proportion	قیاس
proportions	قیاس
deduction	قیاس
analogically	به قیاس
spanless	بی قیاس
immensurable	بی قیاس
analogy	قیاس
analogical	قابل قیاس
postulated	قیاس منطقی
postulate	قیاس منطقی
paralogism	قیاس نادرست
paradox	قیاس ضد و نقیض
extrapolations	قیاس گیری
paradoxes	قیاس ضد و نقیض
partisans of analogy	اهل قیاس
analogous	قابل قیاس
parity	قیاس مشابهت
comparability	قابلیت قیاس
postulates	قیاس منطقی
extrapolation	قیاس گیری
postulation	قیاس منطقی
postulating	قیاس منطقی
comparand	قیاس شونده
inductively	بطور قیاس
analogue	شی قابل قیاس
syllogism	قیاس صوری
paralogism	قیاس کاذب
topology	قیاس بمکان
deductively	از راه قیاس
analogize	قیاس کردن
majorpremise	کبرای قیاس
syllogism	قیاس منطقی
analogues	شی قابل قیاس
analog	شی قابل قیاس
enthymeme	قیاس اضماری
induction	قیاس کل از جزء استنتاج
inductions	قیاس کل از جزء استنتاج
incomparable	غیر قابل قیاس
modus ponens	قیاس استثنایی [ریاضی]
propositioned	مقصود قیاس منطقی
proposition	مقصود قیاس منطقی
propositioning	مقصود قیاس منطقی
propositions	مقصود قیاس منطقی
noetic	ذهنی قیاس منطقی
paralpgize	قیاس نادرست ساختن
parity of reasoning	قیاس یا شباهت استدلال
analogist	قیاس و استدلال کننده
chronometry	علم قیاس زمان
priori	از راه قیاس قیاسی
minor term	صغرای قیاس منطقی
lemma	صغرای قیاس منطقی
premised	صغری وکبرای قیاس منطقی
extrapolating	قیاس کردن استقراء نمودن
comparable	قابلیت مقایسه قیاس پذیر
lattice analogy	روش قیاس به تیر مشبک
extrapolates	قیاس کردن استقراء نمودن
extrapolated	قیاس کردن استقراء نمودن
extrapolate	قیاس کردن استقراء نمودن
paralogist	کسیکه قیاس نادرست میسازد
elenchus	رد ازروی قیاس و صغری وکبری
stoicheiometry	فن قیاس اوزان اتمی عناصربایکدیگر
premisses	صغری وکبرای قیاس منطقی
premise	صغری وکبرای قیاس منطقی
lemma	کبرای قیاس منطقی اصل موضوع
postulating	قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulated	قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulate	قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulates	قیاس منطقی کردن فرض نمودن
subcontrariety	رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
middle term	قیاس مشترکی که در صغری وکبری صدق کند
mnemonics	روش تقویت هوش وحافظه از راه قیاس منطقی
probit	واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط
nescience	اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
syllogize	قیاس کردن استلادل منطقی کردن
patterns	نمونه
paradigms	نمونه
ensample	نمونه
strickle	نمونه
paradigm	نمونه
foretype	نمونه
forme	نمونه
representative	نمونه
representatives	نمونه
typicalness	نمونه
module	نمونه
modules	نمونه
sampling	نمونه
paragons	نمونه
paragon	نمونه
specimen	نمونه
exemplars	نمونه
copyslip	نمونه
calligraph	نمونه
type	نمونه
typed	نمونه
types	نمونه
example	نمونه
examples	نمونه
breadboard	نمونه
format	نمونه
formats	نمونه
exemplar	نمونه
specimens	نمونه
instance	نمونه
instances	نمونه
copying	نمونه
copy	نمونه
modeled	نمونه
schemata	نمونه
model	نمونه
progenitors	نمونه
modelled	نمونه
pattern	نمونه
models	نمونه
sampled	نمونه
schema	نمونه
sample	نمونه
precedents	نمونه
precedent	نمونه
copies	نمونه
copied	نمونه
progenitor	نمونه
test piece	نمونه ازمایش
emulator	نمونه ساز
models	نمونه اصلی
typal	شبیه نمونه
biased sample	نمونه سودار
test model	نمونه ی ازمایش
coring	نمونه گیری
test specimen	نمونه ازمایشی
test specimen	نمونه ی ازمایش
core sample	نمونه استوانهای
modeled	نمونه اصلی
test piece	نمونه ازمایشی
by the square	مطابق نمونه
breadboard	نمونه تابلویی
modelled	نمونه اصلی
emulation	نمونه سازی
reference pilot	نمونه مرجع
protoplast	نمونه اصل
probability sample	نمونه احتمالاتی
poll	نمونه برداشتن
pilot production	تولید نمونه
pilot plant	کارخانه نمونه
pilot model	نمونه ازمایشی
phony	مدل یا نمونه
pattern making	نمونه سازی
polled	نمونه برداشتن
polls	نمونه برداشتن
prototyping	ساخت یک نمونه
samplery	نمونه برداری
sample size	بزرگی نمونه
representative sample	نمونه معرف
sample cell	فرف نمونه
sample data	داده نمونه
random sample	نمونه تصادفی
sample distribution	توزیع نمونه
quota sample	نمونه سهمیه
sample size	حجم نمونه
copied	نمونه ساختن
copies	نمونه ساختن
pilot plant	کارگاه نمونه
g	نمونه معیار
free sample	نمونه مجانی
surveys	نمونه گیری
samplery	نمونه گیری
foretype	نمونه قبلی
for example	برای نمونه
exemplum	مثال نمونه
exemplification	نمونه اوری
exemplarily	بطور نمونه
holotype	نمونه شاخص
surveyed	نمونه گیری
survey	نمونه گیری
portfolio	نمونه محصول
per sample	طبق نمونه
screamer	نمونه بسیارخوب
sight form	نمونه رصد
test specimen	نمونه ازمایش
copy	نمونه ساختن
copying	نمونه ساختن
specimen signature	نمونه امضاء
ladle samble	نمونه پاتیل
model	نمونه اصلی