Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (12 milliseconds)
English	Persian
extrapolation	قیاس گیری
extrapolations	قیاس گیری
Search result with all words
commensurability	قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
Other Matches
He's a wet blanket.	او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
proportion	قیاس
spanless	بی قیاس
syllogism	قیاس
immensurable	بی قیاس
inductions	قیاس
comparsion	قیاس
proportions	قیاس
abduction	قیاس
analogically	به قیاس
induction	قیاس
immeasurable	بی قیاس
deduction	قیاس
analogy	قیاس
analogies	قیاس
paralogism	قیاس کاذب
analogical	قابل قیاس
analogues	شی قابل قیاس
analogue	شی قابل قیاس
postulate	قیاس منطقی
analog	شی قابل قیاس
postulation	قیاس منطقی
parable	قیاس نمونه
inductively	بطور قیاس
syllogism	قیاس صوری
paralogism	قیاس نادرست
partisans of analogy	اهل قیاس
parables	قیاس نمونه
syllogism	قیاس منطقی
analogize	قیاس کردن
majorpremise	کبرای قیاس
enthymeme	قیاس اضماری
comparand	قیاس شونده
topology	قیاس بمکان
postulating	قیاس منطقی
comparability	قابلیت قیاس
analogous	قابل قیاس
postulates	قیاس منطقی
parity	قیاس مشابهت
deductively	از راه قیاس
postulated	قیاس منطقی
paradoxes	قیاس ضد و نقیض
paradox	قیاس ضد و نقیض
propositions	مقصود قیاس منطقی
proposition	مقصود قیاس منطقی
parity of reasoning	قیاس یا شباهت استدلال
propositioned	مقصود قیاس منطقی
priori	از راه قیاس قیاسی
induction	قیاس کل از جزء استنتاج
incomparable	غیر قابل قیاس
chronometry	علم قیاس زمان
lemma	صغرای قیاس منطقی
inductions	قیاس کل از جزء استنتاج
minor term	صغرای قیاس منطقی
noetic	ذهنی قیاس منطقی
analogist	قیاس و استدلال کننده
paralpgize	قیاس نادرست ساختن
modus ponens	قیاس استثنایی [ریاضی]
propositioning	مقصود قیاس منطقی
paralogist	کسیکه قیاس نادرست میسازد
comparable	قابلیت مقایسه قیاس پذیر
elenchus	رد ازروی قیاس و صغری وکبری
extrapolate	قیاس کردن استقراء نمودن
extrapolates	قیاس کردن استقراء نمودن
extrapolating	قیاس کردن استقراء نمودن
premised	صغری وکبرای قیاس منطقی
extrapolated	قیاس کردن استقراء نمودن
premise	صغری وکبرای قیاس منطقی
premisses	صغری وکبرای قیاس منطقی
stoicheiometry	فن قیاس اوزان اتمی عناصربایکدیگر
lattice analogy	روش قیاس به تیر مشبک
postulates	قیاس منطقی کردن فرض نمودن
lemma	کبرای قیاس منطقی اصل موضوع
postulated	قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulate	قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulating	قیاس منطقی کردن فرض نمودن
middle term	قیاس مشترکی که در صغری وکبری صدق کند
subcontrariety	رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
mnemonics	روش تقویت هوش وحافظه از راه قیاس منطقی
probit	واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط
nescience	اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
his severity relaxed	از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy	دو زن گیری دو شوهر گیری
measuring converter	مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging	اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
with the utmost rigour	با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
syllogize	قیاس کردن استلادل منطقی کردن
point voting system	سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process	فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
declinating station	ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter	وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument	دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
luting	گل گیری
dewatering	اب گیری
recapture	پس گیری
skims	کف گیری
skimmed	کف گیری
scorification	کف گیری
retractaion	پس گیری
exorcisms	جن گیری
exorcism	جن گیری
monogyny	یک زن گیری
resumption	از سر گیری
skim	کف گیری
lutation	گل گیری
bias	سو گیری
catch	بل گیری
recaptured	پس گیری
recaptures	پس گیری
recapturing	پس گیری
biases	سو گیری
recature	پس گیری
mensuration	اندازه گیری
mechanical disadvantage	نیرو گیری
retired ness	کناره گیری
sampling	نمونه گیری
embrasures	دراغوش گیری
samplery	نمونه گیری
river capture	رود گیری
embrasure	دراغوش گیری
module	اندازه گیری
modules	اندازه گیری
rigorousness	سخت گیری
monogyny	یک جفت گیری
refuel	سوخت گیری
refueled	سوخت گیری
piscatology	فن ماهی گیری
bailment	امانت گیری
punctiliousness	نکته گیری
ensue	پی گیری کردن
ensued	پی گیری کردن
ensues	پی گیری کردن
recruitment	سرباز گیری
interpolations	درون گیری
recruitment	توان گیری
sternly	با سخت گیری
interpolation	درون گیری
nitrification	ازت گیری
nitrification	نیتروژن گیری
noise suppression	پارازیت گیری
number dialling	شماره گیری
originationu	سرچشمه گیری
integration	انتگرال گیری
modeling	سرمشق گیری
refuels	سوخت گیری
renouncement	کناره گیری
measurements	اندازه گیری
refueling	سوخت گیری
removal of slag	شلاکه گیری
refuelled	سوخت گیری
removal of phosphorus	فسفر گیری
measurement	اندازه گیری
refuelling	سوخت گیری
removal of cinder	تفاله گیری
paralytic disability	زمین گیری
impressmeat	باز گیری
backing up	پشتیبان گیری
factorization	فاکتور گیری
exaction	سخت گیری
error correction	خطا گیری
blank experiment	ازمایش مچ گیری
emulsification	عصاره گیری
embracery	دراغوش گیری
calk	درز گیری
dust removal	گرد گیری
follow up	پی گیری کردن
amphimixis	جفت گیری
gaging	اندازه گیری
implantation	لانه گیری
i. and evdevolution	ریشه گیری
i am in a bad f.	بد گیری امدم
ablactation	از شیر گیری
acceleration lane	خط سرعت گیری
halieutics	ماهی گیری
lodgement	موضع گیری
against time	تایم گیری
garth	سد یا بندماهی گیری
metering	اندازه گیری
cased	قالب گیری
catch trial	کوشش مچ گیری
censoriousness	خرده گیری
coring	نمونه گیری
coring	مغزه گیری
crabber	خرچنگ گیری
criticalness	خرده گیری
damage control	اسیب گیری
decalcification	کلسیم گیری
decision making	تصمیم گیری
corf	سبدماهی گیری
declipping	لکه گیری
decoction	عصاره گیری
chronicity	دامن گیری
commensurateness	اندازه گیری
dial up	شماره گیری
complementation	متمم گیری
dephosphorization	فسفر گیری
deoxidation	اکسیژن گیری
demission	کناره گیری
coppering	مس گیری لوله
decoppering	مس گیری کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com