Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English
Persian
physignomy
قیافه شناسی
Search result with all words
physiognomies
قیافه شناسی سیما
physiognomy
قیافه شناسی سیما
physiognomic
وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
physiognomical
مربوط به قیافه شناسی تشخیص دهنده
physiognomically
موافق علم قیافه شناسی
physiognomonic
تشخیس دهنده وابسته به قیافه شناسی
Other Matches
entomology
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
snoot
قیافه
gesture
قیافه
expressions
قیافه
expression
قیافه
looks
قیافه
looked
قیافه
look
قیافه
sight
قیافه
sights
قیافه
countenance
قیافه
mien
قیافه
countenances
قیافه
countenancing
قیافه
gestured
قیافه
gesturing
قیافه
unfavorable
بد قیافه
leering
قیافه
leers
قیافه
countenanced
قیافه
leered
قیافه
leer
قیافه
facial expression
قیافه
psychbiology
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
gest
قیافه اشاره
posing
قیافه گرفتن
poses
قیافه گرفتن
death masks
قیافه مرده
good-looking
<adj.>
خوش قیافه
expressionless
قیافه ناگویا
semblance
قیافه فن قوی
pose
قیافه گرفتن
geste
قیافه اشاره
goodlooking
خوش قیافه
gauntly
با قیافه بدsmear
death mask
قیافه مرده
To strike an a attitude . To put on a stern look .
قیافه گرفتن
pull a long face
<idiom>
قیافه گرفتن
posed
قیافه گرفتن
grimness
قیافه سبع
physiognomist
قیافه شناس
philology
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
bacteriologic
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
lateral meniscus
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
deadpan
قیافه خشک و بی روح
disguises
تغییر قیافه دادن
disguise
تغییر قیافه دادن
leer
رنگ قیافه منظر
leered
رنگ قیافه منظر
leering
رنگ قیافه منظر
leers
رنگ قیافه منظر
handsome
خوش قیافه زیبا
as plain as a pikestaff
<idiom>
مثل شیربرنج
[قیافه]
looker
خوش قیافه نگهدار
disguised
تغییر قیافه دادن
poseur
ژستو قیافه گیر
poser
ژستو قیافه گیر
poseurs
ژستو قیافه گیر
to have the g.in one's face
قیافه شوم داشتن
masquerade
قیافه فاهری بخوددادن
masqueraded
قیافه فاهری بخوددادن
masquerades
قیافه فاهری بخوددادن
posers
ژستو قیافه گیر
masquerading
قیافه فاهری بخوددادن
to keep one's countenance
قیافه خودراتغییر دادن
disguising
تغییر قیافه دادن
She is beginning to lose her looks .
قیافه اش را دارد از دست می دهد
She is a good – looker .
دختر خوش قیافه ای است
solid looking
دارای قیافه جامد وبیروح
to change one's countenance
تغییر قیافه یا رنگ دادن
pokerface
قیافه گرفته وخشک بیعلاقه
snoot
شکلک دراوردن قیافه گرفتن
snooty
دارای قیافه تحقیر امیز
deadpan
قیافه خشک و بی روح داشتن
posing
قیافه گیری برای عکسبرداری
guise
تغییر قیافه لباس مبدل
poses
قیافه گیری برای عکسبرداری
guises
تغییر قیافه لباس مبدل
disguisement
تغییر قیافه یا جامه پوشیدگی
posed
قیافه گیری برای عکسبرداری
pose
قیافه گیری برای عکسبرداری
immunogenetics
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
There were some angry looks in the crowd .
قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
The town has a European look.
این شهر قیافه اروپایی دارد
straight face
چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
You look ridiculous in that old hat .
با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
She flirts with every handsome man she meets .
برای هر مرد خوش قیافه ای قر وغمزه می آید
karyology
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
kinematics
حرکت شناسی جنبش شناسی
typology
گونه شناسی نوع شناسی
neurologic
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
can not judge a book by its cover
<idiom>
[چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
ornithology
پرنده شناسی
[جانور شناسی]
[پرنده شناسی]
laryngological
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
oenology
می شناسی شراب شناسی
psychologically
از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
areodetic
مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
palmistry
کف شناسی
technologies
فن شناسی
angiology
رگ شناسی
ichnolighology
رد پا شناسی
anthography
گل شناسی
appreciatively
حق شناسی
appreciative
حق شناسی
technology
فن شناسی
graphology
خط شناسی
hydrology
اب شناسی
pterography
پر شناسی
pyrtretology
تب شناسی
chirognomics
کف شناسی
sferics
جو شناسی
somatology
تن شناسی
neurology
پی شناسی
toxicology
سم شناسی
gratefulness
حق شناسی
educational technology
فن شناسی اموزشی
enterology
روده شناسی
kinology
جنبش شناسی
kinesiology
حرکت شناسی
malacology
نرم تن شناسی
kinematics
حرکت شناسی
enology
شراب شناسی
kymatology
موج شناسی
limnology
اب شیرین شناسی
limnology
دریاچه شناسی
lexicology
واژگان شناسی
enviromental biology
بوم شناسی
lexicology
واژه شناسی
laryngology
حنجره شناسی
mesology
فرابوم شناسی
embryology
رویان شناسی
lithology
سنگ شناسی
lithology
صخره شناسی
entomologize
در حشره شناسی
earth science
خاک شناسی
teppetology
فرش شناسی
fault datagnosis
عیب شناسی
haematology
خون شناسی
helminthology
کرم شناسی
hematology
خون شناسی
etiology
سبب شناسی
herpetology
خزنده شناسی
histology
بافت شناسی
horology
وقت شناسی
glottology
زبان شناسی
glossology
زبان شناسی
constructivism
ضد زیبایی شناسی
Ecclesilogy
کلیسا شناسی
geostrategy
زمین شناسی
sense of duty
<adj.>
وظیفه شناسی
gemmology
جواهر شناسی
fossilology
فوسیل شناسی
fossilogy
سنگواره شناسی
fluidics
سیلا ن شناسی
glaciology
یخبندان شناسی
hydrologic
وابسته به اب شناسی
hydrologist
متخصص اب شناسی
hydrology
مبحث اب شناسی
ichthyology
ماهی شناسی
iconology
شمایل شناسی
iconology
پیکر شناسی
immunology
ایمنی شناسی
indology
هند شناسی
insectology
حشره شناسی
kinematic
جنبش شناسی
enzymology
انزیم شناسی
iamatology
درمان شناسی
esthetics
زیبایی شناسی
eschatology
اخرت شناسی
hypnology
خواب شناسی
epistemology
معرفت شناسی
epistemology
شناخت شناسی
kinematics
جنبش شناسی
microbiology
میکرب شناسی
phytology
گیاه شناسی
rhinology
بینی شناسی
scatology
مدفوع شناسی
science of geology
زمین شناسی
uranology
اسمان شناسی
selenography
ماه شناسی
selenology
ماه شناسی
sinology
چین شناسی
self image
خویشتن شناسی
self scrutiny
خود شناسی
sem
نشانه شناسی
sense of duty
حس وفیفه شناسی
typology
نشانه شناسی
vermeology
کرم شناسی
victimology
قربانی شناسی
planetology
سیاره شناسی
tectonics
ساختمان شناسی
politcs
سیاست شناسی
proctology
مقعد شناسی
programatics
برنامه شناسی
protozoology
تک یاخته شناسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com