Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (6 milliseconds)
English
Persian
counterrevolution
قیام بر ضد انقلاب
Other Matches
rise
قیام
rising
قیام
revolt
قیام
revolts
قیام
insurrections
قیام
insurrection
قیام
resurrection
قیام
rises
قیام
arise
قیام کردن
arises
قیام کردن
arising
قیام کردن
uprising
قیام برخاست
uprisings
قیام برخاست
insurgence
قیام شورش
insurgency
قیام شورش
resurrection
قیام عیسی ازمردگان
upsurge
قیام فوری وناگهانی
whomp up
قیام کردن برانگیختن
arisen
قیام کردن طلوع
He rose against the regime.
بر ضد دولت قیام کرد
jacquerie
شورش و قیام روستاییان طبقه روستایی
counter-revolutions
ضد انقلاب
counter-revolution
ضد انقلاب
counter revolution
ضد انقلاب
upheaval
انقلاب
revolution
انقلاب
mutation
انقلاب
revolutions
انقلاب
solstice
انقلاب
upheavals
انقلاب
mutations
انقلاب
solstitial point
نقطه انقلاب
solstice
نقطه انقلاب
solstitium
نقطه انقلاب
summer solstic
انقلاب تابستانی
revolutionary guards
پاسداران انقلاب
french revolution
انقلاب فرانسه
winter solstice
انقلاب زمستانی
russian revolution
انقلاب روسیه
summer solstice
انقلاب تابستانی
green revolution
انقلاب سبز
agrarian revolution
انقلاب ارضی
agricultural revolution
انقلاب کشاورزی
commercial revolution
انقلاب بازرگانی
revolutionizer
انقلاب اور
counterrevolution
انقلاب متقابل
industrial revolution
انقلاب صنعتی
keynesian revolution
انقلاب کینزی
revolutionist
پیشوای انقلاب
palace revolution
انقلاب کاخی
revolt
بهم خوردگی انقلاب
revolts
بهم خوردگی انقلاب
Flemish Mannerism
انقلاب شمال اروپا
palace revolution
انقلاب کاخ نشینان
solstitium
[نقطه]
انقلاب
[ستاره شناسی]
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
sansculottism
پیروی از اصول انقلاب افراطی
midwinter
چله زمستان انقلاب زمستانی
sturm und drang
نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
puritans
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritan
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
loyalist
کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
loyalists
کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
The novel depicts life in prerevolutionary Russia.
این رمان زندگی در پیش از انقلاب روسیه را نشان می دهد.
new marxism
مکتب اختراعی "ژرژ سورل " که عمدتا" بر تحریک افکارزحمتکشان به انقلاب متکی است
counter revolution
عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
letters of administration
حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
south american revolution
انقلاب امریکای جنوبی نهضت سیاسی امریکای جنوبی در اوائل قرن 91 که به جنگ بین استقلال طلبان ان خطه با استعمارگران اسپانیایی و بالاخره استقلال این مستعمرات منجر شد
fabianism
نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com