English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
pressure equalized addition funnel قیف افزایشی متعادل کننده فشار
Other Matches
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
offset رقم متعادل کننده متعادل کردن
offsetting رقم متعادل کننده متعادل کردن
equilibrium pressure curve منحنی فشار متعادل
balanced pressure torch [مشعل با فشار متعادل]
corrector متعادل کننده
balancer متعادل کننده
stabilizer متعادل کننده
regulator متعادل کننده
stabilisers متعادل کننده
regulators متعادل کننده
compensator متعادل کننده
sash balancing weight وزنه متعادل کننده
delay equalizer متعادل کننده تاخیری
interchange current جریان متعادل کننده
line charge compensation reactor پیچک متعادل کننده
interphase reactor پیچک متعادل کننده
stabilizing sleeve غلاف متعادل کننده
ballast وزنه متعادل کننده
dashpot استوانه متعادل کننده
counterpoise نیروی متعادل کننده
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
impedance compensator متعادل کننده مقاومت فاهری
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
stabilizing sleeve پرده متعادل کننده گلولههای منور
stabilizing fin پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر
equilibrate متعادل کردن متعادل شدن
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pressure gaverner تنظیم کننده فشار
jet mixer مخلوط کننده با فشار اب
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
high pressure compressor منراکم کننده فشار قوی
high pressure sterilizer استرلیزه کننده فشار قوی
membrane keyboard احساس کننده فشار را فعال میکند
bilge blocks قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
back pressure turbine توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
additive افزایشی
Aug افزایشی
additives افزایشی
addition reaction واکنش افزایشی
addition table جدول افزایشی
adduct محصول افزایشی
addition compound ترکیب افزایشی
addition polymer بسیار افزایشی
chain growth polymerization بسپارش افزایشی
increasing load بار افزایشی
chain polymerization بسپارش افزایشی
addition resin بسیار افزایشی
additive inverse وارون افزایشی
addition polymerization بسپارش افزایشی
increasing cost industry صنایع با هزینههای افزایشی
michael addition reaction واکنش افزایشی مایکل
oxidative addition reaction واکنش افزایشی اکسایشی
markovnikoff addition reaction واکنش افزایشی مارکونیکوف
round up گرد کردن افزایشی
addition elimination reaction واکنش افزایشی- حذفی
polyadiition reaction واکنش چند افزایشی
cis addition reaction واکنش افزایشی سیس
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
even-tempered متعادل
dominant متعادل
balanced متعادل
level-headed متعادل
equilibrant متعادل
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
balanced state حالت متعادل
balanced rudder سکان متعادل
balancing متعادل کردن
balanced circuit مدار متعادل
rounded <adj.> کامل و متعادل
offset وزنه متعادل
offsetting وزنه متعادل
ballast concrete بتن متعادل
equilibrant نیروی متعادل
ballast concrete بتن متعادل
equilibrium flow جریان متعادل
baling press پرس متعادل
be in ballast متعادل بودن
equilibration متعادل کردن
equilibrium drawdown افت متعادل
balanced system سیستم متعادل
balanced armature unit جوشن متعادل
bales متعادل کردن
coequal متعادل ومتساوی
balances متعادل کردن
soaking تابش متعادل
lopsided غیر متعادل
counterbalance متعادل کردن
balance متعادل کردن
counterbalanced متعادل کردن
bale متعادل کردن
moderate speed سرعت متعادل
historical cost قیمت متعادل
counterbalances متعادل کردن
balance collective forces نیروهای کلی متعادل
equilibrium moisture content درصد رطوبت متعادل
balanced load بار خارجی متعادل
unbalancing غیر متعادل کردن
unbalances غیر متعادل کردن
unbalance غیر متعادل کردن
even keel حرکت متعادل ناو
stabilization متعادل کردن تعادل
disequilibrate غیر متعادل کردن
balanced stock ذخیره اماد متعادل
balanced supply اماد متعادل شده
balanced tackle وضع متعادل وسایل ماهیگیری
equipoise برابری دروزن متعادل ساختن
balance تراز شدن متعادل کردن ترازو
balances تراز شدن متعادل کردن ترازو
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
isometric view رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد
swingweight وضع متعادل چوب گلف پس ازپایان حرکت
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
deadlock حالت عدم فعالیتی که در اثروجود دو نیروی متعادل ایجادگردد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
balance خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balances خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
self reacting بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
balancing حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
antithyroid ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
balance تراز کردن متعادل کردن بالانس
depolarize غیر متعادل کردن متضاد کردن
balances تراز کردن متعادل کردن بالانس
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
briquetting press پرس متعادل یا بالینگ پرس
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
counter flood اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
balanced mobilization بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com