Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
basic standard cost
قیمت استاندارد
standard price
قیمت استاندارد
Search result with all words
depreciation of currency
کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
Other Matches
kinked demand curve
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
ieee
سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
documented
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
document
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documenting
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
international standards organization
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
current standard cost
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
extending
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
POSIX
استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
extends
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
PHIGS
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source
استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
underprice
قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
last price
اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price
شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price
قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices
حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
ODI
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
modulus
استاندارد
canonical
استاندارد
high and dry
<idiom>
استاندارد
standard
استاندارد
standards
استاندارد
standard cell
پیل استاندارد
standard condition
شرایط استاندارد
standard atmosphere
اتمسفر استاندارد
standard candle
شمع استاندارد
normal temperature and pressure
شرایط استاندارد
standards
استاندارد همگون
standard bar
میله استاندارد
dialect
ی در زبان استاندارد
dialects
ی در زبان استاندارد
standard specification
دستورات استاندارد
silver standard
استاندارد نقره
traditional chess
شطرنج استاندارد
standard
استاندارد همگون
standard resistor
مقاومت استاندارد
resistance standard
مقاومت استاندارد
standardization
استاندارد سازی
standard measure
اندازه استاندارد
standard specification
مقررات استاندارد
standard solution
محلول استاندارد
primary standard
استاندارد اولیه
standard ohm
اهم استاندارد
standard pascal
پاسکال استاندارد
standard section
پروفیل استاندارد
standard rate
نرخ استاندارد
standard interface
رابط استاندارد
standard interface
واسطه استاندارد
standardised
استاندارد نمودن
standardizing
استاندارد نمودن
standardizes
استاندارد نمودن
standardize
استاندارد نمودن
standardising
استاندارد نمودن
table lamp
لامپ استاندارد
secondary standard
استاندارد ثانویه
standard costs
هزینههای استاندارد
standard error
خطای استاندارد
standardises
استاندارد نمودن
standard function
تابع استاندارد
standard pitch
گام استاندارد
atmosphere
اتمسفر استاندارد جو
standardized
استاندارد شده
boilerplate
متن استاندارد
standards of living
استاندارد زندگی
standard class
درجه استاندارد
standard of living
استاندارد زندگی
nonstandard
غیر استاندارد
basic standard
استاندارد اولیه
atmospheres
اتمسفر استاندارد جو
magnetic standard
اهنربای استاندارد
frequency standard
استاندارد فرکانس
standard temperature and pressure
شرایط استاندارد
substandard
زیر استاندارد
standard conversion factor
ضریب تبدیل استاندارد
primary standard grade
خلوص استاندارد اولیه
ambient quality standard
استاندارد کیفیت پرمون
data encyption standard
استاندارد حفافت داده
ansi
کدهای استاندارد ANSI
standard penetration
ازمایش نفوذی استاندارد
standard electrode potential
پتانسیل استاندارد الکترود
standard electrode potential
پتانسیل الکترود استاندارد
standard oil company
استاندارد اویل کمپانی
ieee
واسط استاندارد IEEE
standard oil company
شرکت نفت استاندارد
mnemonic
استاندارد اختصار کلمه
standard heat of formation
گرمای تشکیل استاندارد
standard hydrogen electrode
الکتورد هیدروژن استاندارد
standard product cost
ارزش تولید استاندارد
standard oxidation potential
پتانسیل اکسایش استاندارد
NDIS
واسط دستور استاندارد
up to par/scratch/snuff/the mark
<idiom>
متناسب با استاندارد طبیعی
pop up menu
منوی غیر استاندارد
calibration
مین یک بررسی استاندارد
cut the mustard
<idiom>
به حد استاندارد لازم رسیدن
clark
پیل استاندارد کلارک
RJ connector
استاندارد عمومی اتصال چهارسیمی
nybble
نصف طول بایت استاندارد
raunchier
پست تر از استاندارد یا میزان متداول
standard free energy of formation
انرژی ازاد تشکیل استاندارد
ntp
pressure temperatureand normalشرایط استاندارد
metric
اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری
standard
عیار قانونی استاندارد مقرر
ieee
استاندارد مون Token Bus
current standard cost
هزینه استاندارد و مورد قبول
raunchiest
پست تر از استاندارد یا میزان متداول
nibbling
نصف طول بایت استاندارد
feed back
اخذ اطلاعات ومقایسه ان با استاندارد
calibrating standard
تنظیم شده به صورت استاندارد
stp
pressure temperatureand standardشرایط استاندارد
international organisation for standard
موسسه بین المللی استاندارد
international standard atmosphere
اتمسفر استاندارد بین المللی
raunchy
پست تر از استاندارد یا میزان متداول
dif
استاندارد مخصوص فایلهای داده
standards
عیار قانونی استاندارد مقرر
nibble
نصف طول بایت استاندارد
per standard compass
برحسب قطب نمای استاندارد
nibbles
نصف طول بایت استاندارد
nibbled
نصف طول بایت استاندارد
FTAM
روش استاندارد ارسال فایل OSI
extended industry standard architecture
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
clouting
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
eisa
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
ton
واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
density attitude
ارتفاع مربوط به غلظت استاندارد هوا
ECMA
استاندارد نشانههای برای رسم فلوچارت
tons
واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
Bell compatible modem
مودمی که طبق استاندارد AT & T کار میکند
advanced
یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
bogey
ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
sops
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sop
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
Industry Standard Architecture
استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
standardised
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardises
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardising
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardize
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardizes
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
bogeys
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
standardizing
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
NetBIOS
استاندارد دستورات که غالبا استفاده میشود.
bogey
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogeys
ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
army standard score
نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
clouts
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
ieee
استاندارد بیان کننده اتصالات داده با......... و........
ansi
گونه استاندارد زبان برنامه نویس C
clouted
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clout
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
bogies
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogies
ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
ice point
دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
Green Book
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
asynchronous
2-استاندارد CCITT , ANSI مربوط به ارسال خانه
modularization
برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
MCGA
استاندارد آداپتور گرافیک رنگی در کامپیوترهای IBM PC
ieee
استاندارد بیان کننده سیستم شبکه اینترنت
gauge railway
فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
international file format
استاندارد فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-LD
Hewlett Packard
مجموعه دستورات استاندارد برای شرح گرافیک
basic
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
V series
استاندارد برای ارسال داده به کمک مودم
differential effects
اثرتغییر شرایط استاندارد روی سهمی گلوله
basics
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
qualities
استاندارد متن چاپ شده از یک چاپگر مشخص
quality
استاندارد متن چاپ شده از یک چاپگر مشخص
lips
استاندارد و اندازه گیری توان پردازش از موتور واسط
density
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
densities
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
multicolour
استاندارد آداپتور گرافیک رنگی مناسب در کامپیوترهای IBM PC
leap frog test
استاندارد که از یک محل ثابت و نه تغییر در حافظه استفاده میکند
part
قالب زمان معروف برای ترتیب استاندارد MIDI
basic fortran
استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
half
دیسک درایویی که مقابل آن نیمی از حالت استاندارد باشد.
PCMCIA
حافظه یا وسیله جانبی که با استاندارد PCMCIA مط ابقت دارد
special
حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
PPQN
قالب زمانی معروف که در استاندارد MIDI استفاده میشود
interfaces
استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
physical
پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
normal
قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
encryption
استاندارد برای سیستم رمز گذاری داده بلاک
SI
Dunites SystemeInternational استاندارد سیستم بین المللی متری
standard item
اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
IFF
استاندارد برای فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-CD
interface
استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
par
حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
valueless
بی قیمت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com