English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (28 milliseconds)
English Persian
overcharge قیمت اضافی غلو کردن
overcharged قیمت اضافی غلو کردن
overcharges قیمت اضافی غلو کردن
overcharging قیمت اضافی غلو کردن
Other Matches
excess price قیمت اضافی
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
dropper قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty وفیفه اضافی ماموریت اضافی
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
augmentation تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
overcharged اضافی هزینه کردن
overcharges اضافی هزینه کردن
overcharging اضافی هزینه کردن
overcharge اضافی هزینه کردن
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
excess stock ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
bulls گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
crop end saw اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
deflate خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
bids خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
bid خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
deflating خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflates خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflated خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
valuing قیمت کردن
apprises قیمت کردن
apprise قیمت کردن
apprising قیمت کردن
values قیمت کردن
value قیمت کردن
overcharged در قیمت اجحاف کردن
overcharges در قیمت اجحاف کردن
cost قیمت گذاری کردن
overcharging در قیمت اجحاف کردن
appraisals تعیین قیمت کردن
overcharge در قیمت اجحاف کردن
appraisal تعیین قیمت کردن
price market وضع کردن قیمت در انحصار
price setter قیمت وضع کردن در انحصار
price taker قیمت را داده شده فرض کردن
appraised تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraise تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraising تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
evaluating تقویم کردن قیمت کردن
evaluated تقویم کردن قیمت کردن
evaluate تقویم کردن قیمت کردن
evaluates تقویم کردن قیمت کردن
To sell at coast price . مایه کاری حساب کردن ( به قیمت تمام شده )
rig the market با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
squelch circuit یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
additional اضافی
de trop اضافی
surpluses اضافی
paragogic اضافی
access اضافی
accessed اضافی
accesses اضافی
accessing اضافی
relative اضافی
excess اضافی
floating اضافی
excesses اضافی
overtime اضافی
supplementary اضافی
supplemantary اضافی
extensions اضافی
extension اضافی
supernumerary اضافی
overflows اضافی
overflowed اضافی
plus اضافی
unduly اضافی
accessional اضافی
surplus اضافی
surplusage اضافی
overflow اضافی
redundant اضافی
overvoltage ولتاژ اضافی
superimposed اتش اضافی
overirrigation ابیاری اضافی
surtax مالیات اضافی
extra equipment تجهیزات اضافی
barrage وقت اضافی
barrages وقت اضافی
extra cost هزینه اضافی
surcharges مالیات اضافی
postiche متن اضافی
poundage هزینه اضافی
surcharges نرخ اضافی
incremental cost هزینه اضافی
over- گذشته اضافی
surplus production تولید اضافی
further اضافی زائد
flab گوشت اضافی
furthered اضافی زائد
days of grace مهلت اضافی
beauty sleep خواب اضافی
sudden-death وقت اضافی
extra duty خدمت اضافی
furthers اضافی زائد
extra current جریان اضافی
furthering اضافی زائد
redundant equation معادله اضافی
excess capacity فرفیت اضافی
excess load بار اضافی
excess pressure فشار اضافی
excess supply عرضه اضافی
supplementary اضافی مکمل
excess stock مواد اضافی
excess profit سود اضافی
overestimation براورد اضافی
overhand knot گره اضافی
regulating cell پیل اضافی
overpayment پرداخت اضافی
excess length طول اضافی
over گذشته اضافی
bonus پرداخت اضافی
intercalary اضافی افزوده
sudden death وقت اضافی
bonuses پرداخت اضافی
extra premium پاداش اضافی
extra time وقت اضافی
overhead costs هزینههای اضافی
extra period وقت اضافی
end cell پیل اضافی
excess reserves ذخائر اضافی
surcharges هزینه اضافی
surplus value ارزش اضافی
an a.chapter یک باب اضافی
overcharging هزینه اضافی
ancillary equipment تجهیزات اضافی
overcharges هزینه اضافی
surplus water ابهای اضافی
additional outlet آبگیر اضافی
additional charges خرجهای اضافی
overload بار اضافی
shootoff مسابقه اضافی
surplus stock موجودی اضافی
additional score نمره اضافی
overloads بار اضافی
supplementary costs هزینههای اضافی
overloaded بار اضافی
adduct ترکیب اضافی
aditional service سرویس اضافی
adscript یادداشت اضافی
slip sheet صفحه اضافی
the intercalary month ماه اضافی
additional charges اتهامات اضافی
surcharge هزینه اضافی
boostes pump پمپ اضافی
auxiliary work کارهای اضافی
overtime وقت اضافی
surcharge مالیات اضافی
surcharge نرخ اضافی
climbing lane خط اضافی در سر بالایی
surplus material ماده اضافی
overtime ساعات اضافی
padding متن اضافی
spill water ابهای اضافی
overcharged هزینه اضافی
addition record رکورد اضافی
overcharge هزینه اضافی
sunk cost هزینههای اضافی
additional <adj.> مکمل اضافی
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
excess meter کنتور مصرف اضافی
supplementary موضع تکمیلی اضافی
sudden victory پیروزی در وقت اضافی
accrued expenditures هزینه های اضافی
extras فوق العاده اضافی
extra- فوق العاده اضافی
additionally بطور اضافی یا زائد
bonus پرتاب پنالتی اضافی
plussage سرامد مقدار اضافی
plusage سرامد مقدار اضافی
bonuses پرتاب پنالتی اضافی
extra فوق العاده اضافی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com