Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
price support
قیمت حمایت شده از طرف دولت
Search result with all words
price support
تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
Other Matches
price support
حمایت قیمت
farm price supports
حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
mercantilism
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
identic notes
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
kinked demand curve
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
protective duty
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
open market operation
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state
دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
federal state
دولت متحده یا دولت اتحادی
real will
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
cost plus pricing
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice
قیمت پایین تراز قیمت بازار
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
shadow price
شبه قیمت قیمت ضمنی
last price
اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price
قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices
حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
aided
حمایت
aiding
حمایت
egis
حمایت
lee
حمایت
vindication
حمایت
protection
حمایت
sponsorship
حمایت
patronage
حمایت
aid
حمایت
auspices
حمایت
belay
حمایت
protectorship
حمایت
advocation
حمایت
in suppotrtof
به حمایت
abetment
حمایت
support
حمایت
price support
حمایت قیمتی
protecting
حمایت کردن
protects
حمایت کردن
uphold
حمایت کردن از
aid
حمایت کردن
belayer
حمایت کننده
aided
حمایت کردن
aiding
حمایت کردن
defending
حمایت کردن
defend
حمایت کردن
defends
حمایت کردن
support
حمایت کردن
protect
حمایت کردن
self support
حمایت از خود
propugn
حمایت کردن از
maintrain
حمایت کردن از
maintenance
حمایت خرجی
maintenance of membership
حمایت از عضویت
defended
حمایت کردن
vindicating
حمایت کردن از
vindicative
حمایت امیز
sheltering
محافظت حمایت
sustain
حمایت کردن از
sustained
حمایت کردن از
sustains
حمایت کردن از
shelters
محافظت حمایت
vindicate
حمایت کردن از
vindicated
حمایت کردن از
vindicates
حمایت کردن از
to defend
[from]
حمایت کردن
[از]
emotional support
حمایت عاطفی
vindicable
حمایت کردنی
partisanship
هواخواهی حمایت
dynamic balay
حمایت متحرک
sheltered
محافظت حمایت
overprotection
حمایت مفرط
covering a man
حمایت فوروارد
protection
حراست حمایت
to take under one's wing
حمایت کردن
to agitate
[for]
حمایت کردن
shelter
محافظت حمایت
upholds
حمایت کردن از
consumerism
حمایت از مصرف کننده
consumer protection
حمایت از مصرف کننده
belay on
علامت با طناب در حمایت
protege
حمایت شده شاگرد
agricultural support policy
سیاست حمایت از کشاورزی
vindicatory
مربوط به دفاع و حمایت
bring up
صعود با حمایت از بالا
statolatry
حمایت ازقدرت مرکزی
assisted
پیوستن به حمایت کردن از
assisting
پیوستن به حمایت کردن از
assists
پیوستن به حمایت کردن از
stead
گذاشتن حمایت کردن
espoused
شوهردادن حمایت کردن از
espouse
شوهردادن حمایت کردن از
espouses
شوهردادن حمایت کردن از
espousing
شوهردادن حمایت کردن از
environmetal protection
حمایت محیط زیستی
protectionism
مکتب طرفدار حمایت
auspice
سایه حمایت توجهات
stand one's ground
<idiom>
حمایت از جایگاه شخص
assist
پیوستن به حمایت کردن از
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
protectionists
طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionists
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionist
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionist
طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
maintains
حمایت کردن از مدعی بودن
maintained
حمایت کردن از مدعی بودن
maintain
حمایت کردن از مدعی بودن
supportable
حمایت کردنی تاب اوردنی
price support system
نظام قیمتهای حمایت شده
consumer organization
سازمان حمایت از مصرف کنندگان
Thank you for your support
با تشکر برای حمایت شما.
protectionism
سیستم حمایت از تولیدات داخلی
in law
کسی که تحت حمایت قانون است
stick one's neck out
<idiom>
مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
to stand by a person
از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
trover
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
out law
کسی که از حقوق و حمایت قانونی بهره مند نیست
states
دولت
powers
دولت
stated
دولت
power
دولت
powered
دولت
powering
دولت
state-
دولت
state
دولت
respublica
دولت
stating
دولت
government
دولت
governments
دولت
mammon
دولت
money bag
دارایی دولت
govt
government دولت
Whitehall
دولت انگلیس
civil servant
[British E]
کارمند دولت
cabinet
هیات دولت
state government
دولت مرکزی
enemy state
دولت دشمن
public officer
[American E]
کارمند دولت
government budget
بودجه دولت
national state
دولت ملی
cabinets
هیات دولت
head of the state
رئیس دولت
totaliarian state
دولت توتالیتر
forfeit to the state
ضبط دولت
nation state
دولت ملی
vassal atate
دولت پوشالی
Ottawa
دولت کانادا
state budget
بودجه دولت
government expenditures
هزینههای دولت
government stock
سهام دولت
pillars of the state
ارکان دولت
nation-states
دولت ملی
government treasury
خزانه دولت
the policy of the government
سیاست دولت
war state
دولت جنگی
Kremlin
دولت شوروی
office-holders
کارمند دولت
office-holder
کارمند دولت
mafias
دولت ستیزی
mafia
دولت ستیزی
Downing Street
دولت انگلیس
territory of state
قلمرو دولت
the body politic
ملت و دولت
lese majestyodhkj &odhkj fvqn
پادشاه یا دولت
Warsaw
دولت لهستان
the policy of the government
رویه دولت
nation-state
دولت ملی
officer
کارمند دولت
state
دولت استان
government department
وزارتخانه دولت
public servant
مستخدم دولت
puppet government
دولت پوشالی
state-
دولت استان
mandatary
دولت قیم
loyalists
دولت دوست
buffer state
دولت حایل
stateless
بی دولت بی وطن
official
کارمند دولت
loyalist
دولت دوست
quirinal
دولت ایتالیا
independent state
دولت مستقل
military government
دولت نظامی
public debt
بدهی دولت
stating
دولت استان
state property
دارائی دولت
chief of state
رئیس دولت
ambassadors
ماموررسمی یک دولت
states
دولت استان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com