English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
mark-down قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-downs قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
Other Matches
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
total revenue قیمت کل فروش یک کالا
mark down پایین اوردن قیمت
markdown پایین اوردن قیمت
dumping فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
roll back قیمت جنسی یاکالایی را بسطح اولیه پایین اوردن
dumping صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
cartel توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cob web theorem ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
depresses پایین دادن لوله پایین اوردن
depress پایین دادن لوله پایین اوردن
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
clearance sale فروش به منظور تصفیه حراج
clearance sales فروش به منظور تصفیه حراج
assessments تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
assessment تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
declared value قیمت اعلام شده به منظور تعیین مالیات
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
proforma پیشنهاد فروش کالا
selling costs هزینههای فروش کالا
sales tax مالیات بر فروش کالا
catalogue price قیمت کالا درکاتالوگ
price tag برچسب قیمت کالا
marketplace میدان فروش کالا بازار
proforma صورت حساب فروش کالا
basing point pricing قیمت تمام شده کالا
batch costing تعیین قیمت سفارش کالا
sale price قیمت فروش
selling price قیمت فروش
duopoly انحصار فروش کالا بین دونفر
door to door selling فروش کالا بصورت دوره گردی
joint product offer فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
ad valorem duty حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
what is the p of this article قیمت این کالا چند است
c i f قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
cost and frieght قیمت کالا به اضافه کرایه حمل
at the full landed cost price قیمت تمام شده کالا در مقصد
markup تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
landed terms قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
retrofit بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
sopt price قیمت فروش نقدی
resale price قیمت فروش مجدد
fixed selling price قیمت ثابت فروش
loss leader کالایی که با قیمت پایین
subsidy حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
chandler کسی که به خرید و فروش کالا مشغول است
stock عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stocked عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
price line pricing قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
spot price قیمت برای فروش فوری
commodity agreement تثبیت مشترک قیمت فروش
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
f.o.b قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
rig the market با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
cost absoption هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
to bring down پایین اوردن
disrate پایین اوردن
bate پایین اوردن
to reach down پایین اوردن
shut پایین اوردن
to set down پایین اوردن
shuts پایین اوردن
shutting پایین اوردن
to beat down پایین اوردن
cost of sales قیمت تمام شده کالای فروش رفته
rock bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
bears تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bear تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
gross national product تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
lowering پایین اوردن لوله
to take down نوشتن پایین اوردن
lowered پایین اوردن لوله
lower پایین اوردن لوله
lowers پایین اوردن لوله
auction sale without reserve فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
lowering : پایین اوردن تخفیف دادن
lowered : پایین اوردن تخفیف دادن
pull down پایین اوردن تخفیف دادن
lower : پایین اوردن تخفیف دادن
lowers : پایین اوردن تخفیف دادن
to shut down تعطیل شدن پایین اوردن
flea markets بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea market بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
loss leader بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
to scale down پایین اوردن ومطابق مقیاس قراردادن
to weigh down سنگینی کردن بر پایین اوردن شکسته شدن
elevation تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
elevations تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
cross elasticity of demand درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
dumping فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
last in , first out اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
pos سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
fisher equation یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر
current maturity قیمت دفتری دارایی در موقع فروش یا تبدیل مظنه روز نرخ روز
close price دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
point of sale سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
advalorem duty حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
woollen draper پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
slutsky theorem براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
to barter [to trade by barter] دادوستد کالا با کالا کردن
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
hard sell سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
downhaul پایین کشیدن رشته پایین کشنده
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
down سوی پایین بطرف پایین
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
governmentalize تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
to press against any thing بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
grasp بچنگ اوردن گیر اوردن
grasps بچنگ اوردن گیر اوردن
grasped بچنگ اوردن گیر اوردن
furrier خز فروش پوست فروش
furriers خز فروش پوست فروش
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
with a view to به منظور
with the intention of به منظور
pricked منظور
purposes منظور
views منظور
view منظور
viewed منظور
viewing منظور
with the view of به منظور
meanings منظور
meaning منظور
purpose of the dam منظور از سد
intentions منظور
pricks منظور
intention منظور
pricking منظور
aimed منظور
purpose منظور
objectless بی منظور
prick منظور
scope منظور
purposeless بی منظور
aims منظور
sake منظور
aim منظور
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
to what purpose برای چه منظور
to make allowance منظور کردن
objective هدف منظور
allocating منظور کردن
intent معنی منظور
scope منظور مفاد
get at <idiom> منظور داشتن
scope منظور از عملیات
objective منظور ازعملیات
laid on <past-p.> منظور شده
allocates منظور کردن
intention قصد و منظور
intentions قصد و منظور
allocate منظور کردن
objectives هدف منظور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com