English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 241 (38 milliseconds)
English Persian
apprise قیمت کردن
apprises قیمت کردن
apprising قیمت کردن
value قیمت کردن
values قیمت کردن
valuing قیمت کردن
Search result with all words
deflate خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflated خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflates خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflating خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
bull گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
evaluate تقویم کردن قیمت کردن
evaluated تقویم کردن قیمت کردن
evaluates تقویم کردن قیمت کردن
evaluating تقویم کردن قیمت کردن
bid خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
bids خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
cost قیمت گذاری کردن
appraisal تعیین قیمت کردن
appraisals تعیین قیمت کردن
appraise تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraising تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
overcharge در قیمت اجحاف کردن
overcharge قیمت اضافی غلو کردن
overcharged در قیمت اجحاف کردن
overcharged قیمت اضافی غلو کردن
overcharges در قیمت اجحاف کردن
overcharges قیمت اضافی غلو کردن
overcharging در قیمت اجحاف کردن
overcharging قیمت اضافی غلو کردن
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
price market وضع کردن قیمت در انحصار
price setter قیمت وضع کردن در انحصار
price taker قیمت را داده شده فرض کردن
rig the market با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
To sell at coast price . مایه کاری حساب کردن ( به قیمت تمام شده )
loom time مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
Other Matches
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
price line خط قیمت
cost قیمت
above rubies بی قیمت
PR قیمت
At the price of. At the cost of . به قیمت
price limit حد قیمت
bourse قیمت
quotations قیمت
quotation قیمت
equivalent هم قیمت
high priced پر قیمت
equivalents هم قیمت
priceless بی قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& قیمت
nominal کم قیمت
price قیمت
worth قیمت
treasure ذی قیمت
all in price قیمت کل
set (one) back <idiom> قیمت
invalued بی قیمت
value قیمت
valuing قیمت
values قیمت
wage price guideline قیمت
valueless بی قیمت
wage price spiral قیمت
prices قیمت
cif قیمت
nominal price قیمت اسمی
lump sums قیمت مقطوع
historical cost قیمت متعادل
highest price بالاترین قیمت
estimate قیمت شهرت
lump sum قیمت مقطوع
constant cost قیمت ثابت
estimated قیمت شهرت
nominal price قیمت عادی
estimating قیمت شهرت
bottom price حداقل قیمت
historical cost قیمت بازار
catalogue price قیمت کاتالوگ
estimates قیمت شهرت
bottom price کمترین قیمت
conversion price قیمت تبدیل
priceless بسیار پر قیمت
nominal value قیمت اسمی
highest price بیشترین قیمت
half fare نصف قیمت
competitive price قیمت جاری
regular price قیمت عادی
oil price قیمت نفت
asking price قیمت آخر
slashed قیمت را شکستن
slashes قیمت راشکستن
slashes قیمت را شکستن
offering price قیمت پیشنهادی
slashed قیمت راشکستن
advalorem از روی قیمت
competitive price قیمت رقابتی
low price قیمت کمتر
low price قیمت پائین
slash قیمت راشکستن
slash قیمت را شکستن
advalorem به نسبت قیمت
actual price قیمت واقعی
shadow price قیمت سایهای
accounting price قیمت محاسبه
accounting price قیمت حسابداری
absolute price قیمت مطلق
selling price قیمت فروش
high dollar value سنگین قیمت
diseconomy ترقی قیمت ها
big ticket گران قیمت
normal price قیمت متعارف
normal price قیمت عادی
ruling price قیمت روز
reasonable price قیمت عادله
reasonable price قیمت معقول
cash price قیمت نقدی
basis قیمت واحد
list price قیمت فاکتور
freightage قیمت حمل
high value گران قیمت
price list لیست قیمت
price freezing انجماد قیمت
price freeze تثبیت قیمت ها
price elasticity حساسیت قیمت
price elasticity کشش قیمت
price effect اثر قیمت
price discrimination تبعیض قیمت
price differential تفاوت قیمت
parity price قیمت مشابه
parity price قیمت لایتغیر
price freezing تثبیت قیمت
price homogeneity همگنی قیمت
price increase ترقی قیمت
price list فهرست قیمت
price level سطح قیمت
price leadership رهبری قیمت
appreciation ترقی قیمت
price index شاخص قیمت
last price قیمت اخر
decrease in value نقص قیمت
appraisal تعیین قیمت
appraisals تعیین قیمت
deflation تنزل قیمت
cut rate تنزل قیمت
prices قیمت گذاشتن
just price قیمت منصفانه
just price قیمت عادلانه
buying price قیمت خرید
price cut to the bone کمترین قیمت
spot price قیمت نقدی
sopt price قیمت نقد
current price قیمت جاری
price determination تعیین قیمت
price control کنترل قیمت
price chiseling تقلب در قیمت
price ceilings تثبیت قیمت
price ceilings حداکثر قیمت
price ceilings سقف قیمت
price adjustment تعدیل قیمت
worthless ناچیز و بی قیمت
sopt price قیمت روز
price قیمت گذاشتن
at a knock-down price به قیمت مفت
standard price قیمت استاندارد
price floor حداقل قیمت
least price حداقل قیمت
incentive price قیمت تشویقی
incentive price قیمت محرک
freight قیمت حمل
break up value قیمت رهایی
standard price قیمت پایه
purchase money قیمت جنس
rock-bottom price کمترین قیمت
crash price قیمت مفت
supply price قیمت عرضه
supply price قیمت تولیدکننده
give-away price قیمت مفت
support price قیمت حمایتی
quotes قیمت دادن
quoted قیمت دادن
price stability تثبیت قیمت
cost push فشار قیمت
price responsiveness کشش قیمت
price reduction کاهش قیمت
price stability ثبات قیمت
price stabilization تثبیت قیمت
price stabilization ثبات قیمت
quote قیمت دادن
prizer قیمت گذار
cost unit قیمت واحد
pricer قیمت گذار
price theory نظریه قیمت
price tag اتیکت قیمت
price system نظام قیمت
price support حمایت قیمت
price support تایید قیمت
price ratio نسبت قیمت
fixed price قیمت ثابت
repurchase price قیمت بازخرید
factor price قیمت عوامل
underpricing کم قیمت گذاشتن
unit price واحد قیمت
unit price قیمت واحد
base price قیمت مبنا
at any cost بهر قیمت
middle price قیمت حد وسط
minimum charge حداقل قیمت
middle price قیمت متوسط
terminal price قیمت نهائی
terminal price قیمت تحویل
basic price قیمت مبنا
basic price قیمت پایه
at par به قیمت اسمی
half price نصف قیمت
charm price قیمت چشمگیر
sale price قیمت فروش
sale price قیمت حراج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com