Dictiornary-Farsi | لاشه گندیده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 62 (5 milliseconds)

English	Persian
carrion	لاشه گندیده


Other Matches

fetid	گندیده
putrescent	گندیده
putrescible	گندیده
scavenger	گندیده خوار
carrion	گوشت گندیده
septic	گندیده الوده
addle	گندیده فاسد
scavengers	گندیده خوار
putrid flesh	گوشت گندیده یا بو گرفته
putridly	بطور گندیده یا فاسد
statgnate	از جنبش ایستادن گندیده شده
A rotten apple in jures its companions. <proverb>	یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
saprogenic	مولد یامحصول مواد گندیده ایجاد شده در اثر گندیدن
carcase	لاشه
carnage	لاشه ها
carrion	لاشه
corse	لاشه
corpse	لاشه
carcases	لاشه
carcass	لاشه
carcasses	لاشه
corpses	لاشه
biers	لاشه
cadavers	لاشه
cadaver	لاشه
bier	لاشه
spalls	لاشه سنگ
cadaveric	لاشه مانند
hulls	لاشه کشتی
body	لاشه جسم
hulks	لاشه کشتی
hull	لاشه کشتی
necrophagous	لاشه خوار
necrophilous	لاشه دوست
retired draft	لاشه برات
fieldstone	لاشه سنگ
cadaverous	لاشه مانند
trunk	تنه لاشه
hulk	لاشه کشتی
trunks	تنه لاشه
rubble	سنگ لاشه
quarries	لاشه شکار
quarrying	لاشه شکار
quarry	لاشه شکار
bodies	لاشه جسم
offal	مواد زائد لاشه
hulky	لاشه دار بدهیکل
uncoursed rubble masonery	بنایی سنگ لاشه در هم
wreckage	لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
to recover a body from the wreckage	بازیابی کردن لاشه ای از خرابه
wreckage piece	تکه ای از لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
crematory	کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
incinerators	کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
wrecks	لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
crematorium	کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
incinerator	کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
wrecking	لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
crematoria	کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
wreck	لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
crematoriums	کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
Where the carcass is there the ravens will collect together. <proverb>	هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.