English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
light modulator لامپ کنترل نور مدولاتور نور
Other Matches
pilot lamp لامپ کنترل
inspection lamp لامپ کنترل
triode شیر ترمویونیک یا لامپ خلاء دارای سه الکترود کاتد اند وشبکه کنترل
rf modulator مدولاتور RF
impluse detector مدولاتور ایمپولز
frequency modulator مدولاتور فرکانس
modulator طبقه مخلوط کننده مدولاتور
impluse modulator اشکارساز ضربه جریان مدولاتور ایمپولز
incandescent lamp لامپ برقی دارای نور سیمابی لامپ نئون
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
image dissector tube لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
tube tester دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
lamp bulb لامپ
valve لامپ
lamps لامپ
tubes لامپ
tube لامپ
electric lamp لامپ
lamp لامپ
valves لامپ
limiter لامپ اف ام
diode لامپ
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
industrial tube لامپ تجارتی
strobotron لامپ چشمک زن
indicator light لامپ سیگنال
stroboscopic tube لامپ چشمک زن
glow lamp لامپ کنتاکتی
strobotron لامپ استروبوسکپی
glow tube لامپ مشتعل
indicator tube لامپ سیگنال
glow tube لامپ کنتاکتی
stroboscopic tube لامپ استروبوسکپی
incandescent lamp لامپ رشتهای
incandescent lamp لامپ روشنایی
table lamp لامپ استاندارد
tank لامپ مخزنی
tantalum filament lamp لامپ تانتالی
vaccum tube lamp لامپ خلاء
h lamp لامپ هیدروژنی
fog lamp لامپ مه شکن
fog lamps لامپ مه شکن
hard tube لامپ سخت
hexode لامپ شش قطبی
helium lamp لامپ هلیومی
tetrode لامپ تترود
ignitorn لامپ ایگنیترون
thypatron لامپ گازی
high vaccum tube لامپ خلاء
grid glow tube لامپ کنتاکتی
vacumm tube لامپ خلاء
glow lamp لامپ نئون
lamps لامپ چراغ
thermionic tube لامپ گرمیونایی
image storing tube لامپ ایکونوسکپ
lamp لامپ چراغ
hexod لامپ شش قطبی
instrument lamp لامپ سنجه ها
lampholder سرپیچ لامپ
pilot lamp لامپ پیلوت
mercury vapor lamp لامپ جیوهای
pocket lamp لامپ کوچک
pool rectifier لامپ مایع
pool tube لامپ مایع
pool cathode tube لامپ مایع
mercury pool tube لامپ مایع
mercury lamp لامپ جیوه
mcnally tube لامپ مکنلی
mazda lamp لامپ مزدا
pins خار لامپ
pilot lamp لامپ خبر
pentode لامپ پنتود
peanut tube لامپ بادامی
power output tube لامپ خروجی
output tube لامپ خروجی
nitrogen lamp لامپ ازت
nernst lamp لامپ نرنست
neon lamp لامپ نئون
multiple unit valve لامپ مرکب
miniature lamp لامپ مینیاتوری
metal lamp لامپ فلزی
picture tube لامپ تصویر
projection tube لامپ تصویر
projector lamp لامپ پروژکتور
loktal base لامپ قفلی
lamp holder سرپیچ لامپ
lamp cord سیم لامپ
side contact شاخک لامپ
top cap شاخک لامپ
signal lamp لامپ سیگنال
lamp connector رابط لامپ
lamp bulb efficiency بازده لامپ
single contact lamp لامپ تک کنتاکتی
lamp bulb base پایه لامپ
lamp bulb adapter تبدیل لامپ
spot lamp لامپ موضعی
loctal base لامپ قفلی
lock in base tube لامپ قفلی
radio tube لامپ رادیو
reactance tube لامپ راکتانس
tube لامپ الکترونی
tube لامپ بی سیم
tubes لامپ الکترونی
tubes لامپ بی سیم
roentgen tube لامپ رونتگن
sealing in اببندی لامپ
selectron لامپ گزینش
spot lamp لامپ با نورمتمرکز
fluorescent tube لامپ فلورسنت
filament lamp لامپ رشتهای
baffle تیغه لامپ
warning light لامپ خطر
williams tube لامپ ویلیام
x ray tube لامپ رونتگن
emergency lamp لامپ اضطراری
electron tube لامپ الکترونی
baffled تیغه لامپ
incandescent bulb لامپ رشتهای
gauge lamp لامپ داشبورد
bulbs حباب لامپ
bulbs لامپ رشتهای
fluorescent lamp لامپ فلورسنت
bulbs لامپ برق
bulb حباب لامپ
bulb لامپ رشتهای
fluorescent lamp لامپ فلوئورسان
bulb لامپ برق
cowl lamp لامپ داشبورد
five electrode valve لامپ پنتود
baffles تیغه لامپ
front lamp لامپ جلو
dome lamp لامپ سقفی
display tube لامپ نمایشگر
arc lamp لامپ قوسی
diode لامپ دوقطبی
diode لامپ دو قطبی
detector tube لامپ اشکارساز
lamp deflector نورافکن لامپ
deflector of lamp نورافکن لامپ
decorative lamp لامپ تزیینی
d.c. lamp لامپ آنالوگ
door lamp لامپ در اتومبیل
baffling تیغه لامپ
crookes tube لامپ کروکس
bulb socket سرپیچ لامپ
electric bulb لامپ الکتریکی
elctron tube لامپ الکترونیکی
braun tube لامپ براون
all metal type tube لامپ فلزی
metal type tube لامپ فلزی
double filament lamp لامپ دو افروزهای
damper tube لامپ کاهنده
geissler tube لامپ گایسلر
triode لامپ سه قطبی
gassy tube لامپ نرم
tube voltage ولتاژ لامپ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com