English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
wood boring لانه کننده درمغز چوب
Other Matches
anthill خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
trump up <idiom> ساختن ،درمغز اختراع کردن
formicarm لانه مورچه لانه مور
formicary لانه مورچه لانه مور
pips لانه
nest لانه
dens لانه
pipping لانه
nerd لانه
kennels لانه سگ
nerds لانه
doghouse لانه سگ
den لانه
pip لانه
pipped لانه
doh hutch لانه سگ
dog hole لانه سگ
kennel لانه سگ
nests لانه
pigeon house لانه کبوتر
pigeonry لانه کبوتر
kennel لانه روباه
nest building لانه سازی
vespiary لانه زنبور
kennels لانه کردن
pigenhole لانه کبوتر
kennel لانه کردن
homing لانه گروی
piggeries لانه خوک
piggery لانه خوک
hole در لانه کردن
pigeon hole لانه کبوتر
pigeon-hole لانه کبوتر
holed در لانه کردن
pigeon-holes لانه کبوتر
implantation لانه گیری
honeycomb لانه زنبوری
aviaries لانه مرغ
nest لانه ساختن
honeycombs لانه زنبوری
nidify لانه ساختن
nests لانه ساختن
cubbyhole لانه کبوتر
termitarium لانه موریانه
honey combed لانه زنبوری
aviary لانه مرغ
termitary لانه موریانه
lair کنام لانه
holes در لانه کردن
nidificate لانه سازی
kennels لانه روباه
lairs کنام لانه
holing در لانه کردن
lodge به لانه پناه بردن
burrowing زیرزمین لانه کردن
lodged به لانه پناه بردن
burrows زیرزمین لانه کردن
pillboxes لانه توپ ومسلسل
burrow زیرزمین لانه کردن
lodges به لانه پناه بردن
pillbox لانه توپ ومسلسل
burrowed زیرزمین لانه کردن
forme لانه یا جای خرگوش
duolateral coil پیچک لانه زنبوری
collenchyma بافت لانه زنبوری
nerds اشیانه لانه کردن
pesthole لانه بیماری ومیکروب
dower لانه خرگوش وغیره
nerd اشیانه لانه کردن
cellular brick اجر لانه زنبوری
nestles لانه کردن اسودن
nestled لانه کردن اسودن
nestle لانه کردن اسودن
unkennel از سوراخ یا لانه بیرون کردن
unearth از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
mason wasp زنبور غیر اجتماعی لانه زی
unearths از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthing از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthed از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
roosts لانه مرغ جای شب بسر بردن
roosting لانه مرغ جای شب بسر بردن
harvest mouse یکجورموش که درساقههای گندم لانه میکند
roost لانه مرغ جای شب بسر بردن
roosted لانه مرغ جای شب بسر بردن
holes نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holing نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holed نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hole نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
bolts تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolting تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
house martins یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
bolt تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
house martin یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
bolted تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
Much as the snake hates the penny-royal, the herb . <proverb> مار از پونه بدش مى آید در لانه اش سبز مى شود .
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
honey combing روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
martin نوعی پرستو که لانه گلی بر دیوار خانه میسازد ادم گول خور
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
cellular لانه زنبوری خانه خانه
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com