English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
green turtle لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
Other Matches
hasty pudding خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
pomfret یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
smoker دوددهنده میوه وگوشت وامثال ان
mincemeat مخلوطی ازکشمش وشکر وگوشت
smokers دوددهنده میوه وگوشت وامثال ان
drysalter فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
marinades اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinaded اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinade اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinading اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
souffles خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
souffle خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
soufflTs خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
midshipman افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
kites کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officers معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officer معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kite کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
pilot chart نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
running lights فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea mark راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber حلزون دریایی از جنس راب دریایی
meals خوراکی
comestible خوراکی
meal خوراکی
viands خوراکی
eating خوراکی
chow خوراکی
chows خوراکی
edible خوراکی
cates خوراکی
sea power قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
trophic level تراز خوراکی
mussles صدف خوراکی
oysters صدف خوراکی
green vegetable سبزی خوراکی
strawberries چلیک خوراکی
strawberry چلیک خوراکی
oyster صدف خوراکی
green meat گیاه خوراکی
articles of food موادغذایی یا خوراکی
convoy joiner ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marine تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marines تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity تاسیسات دریایی قسمت دریایی
tern پرستوک دریایی چلچله دریایی
terns پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
potherb سبزیهای معطر خوراکی
pinon تخم خوراکی کاج
morelle قارچ مورکلای خوراکی
sego پیاز خوراکی زنبق
truffles قارچ خوراکی دنبلان
truffle قارچ خوراکی دنبلان
periwig نوعی صدف خوراکی
roughage مواد خوراکی زبر
meadow mushroom قارچ خوراکی معمولی
champignon نوعی قارچ خوراکی
cero نوعی ماهی خوراکی
larder گنجه خوراک خوراکی
larders گنجه خوراک خوراکی
salmonberry تمشک سرخ خوراکی
pinyon تخم خوراکی کاج
morel قارچ مورکلای خوراکی
turbot ماهی پهن خوراکی
light lists کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
winkles جابجا کردن حلزون خوراکی
porgee ماهی خوراکی دندان دار
porgy ماهی خوراکی دندان دار
winkle جابجا کردن حلزون خوراکی
greenling نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار
short order خوراکی که زود مهیا میشود
gemma نرم تن یا صدف گردکوچک خوراکی
sockeye ماهی خوراکی ریزشمال کلمبیا
spat : حلزون خوراکی خیلی کوچک
cantarellus نوعی قارچ کوهی خوراکی
root crops محصولات دارای ریشههای خوراکی
shell bean لوبیایی که مغز ان خوراکی است
root crop محصولات دارای ریشههای خوراکی
whiting ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
geoduck نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
burnt offering حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
terrapin لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
terrapins لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
burnt offerings حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
To decay . To go bad . فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
giblet احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
snapping turtle لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
shad شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
white crappie ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
maritime ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
timbale خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
littleneck clam نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
pitting corrosion سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
crash locator beacon برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
clams حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clam حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
To go bad . To rot . To spoilt . خراب شدن ( فاسد شدن مواد خوراکی )
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobster خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobsters خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
spotting board طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
marines دریایی
salty دریایی
naval دریایی
sharks سگ دریایی
marine دریایی
saltier دریایی
maritime دریایی
nautical دریایی
dogfish سگ دریایی
benthic ته دریایی
saltiest دریایی
shark سگ دریایی
seas دریایی
sea دریایی
thalassic دریایی
sea pier سد دریایی
sea born دریایی
thalaesic دریایی
pelagian دریایی
evening naval twilight شفق دریایی
echinus خارپوست دریایی
echinus بلوط دریایی
seebreeze نسیم دریایی
erne عقال دریایی
evening naval twilight غروب دریایی
erne دال دریایی
ship's corporal دژبان دریایی
eagle fisher عقاب دریایی
sirenic حوری دریایی
sill of a dock سد حوض دریایی
shore dinner غذای دریایی
creeping attack تک غافلگیرانه دریایی
d.j.'s locker گودی دریایی
daphne حوری دریایی
data mile میل دریایی
fairy bird پرستوک دریایی
fairy bird چلچله دریایی
salangane پرستوک دریایی
seawall دیوار یا سد دریایی
fucus کتانجک خس دریایی
seaway مسیر دریایی
seaway راه دریایی
geographical mile میل دریایی
seapower قدرت دریایی
seamount کوه دریایی
seaman guard گارد دریایی
seadrome فرودگاه دریایی
floatplane هواپیمای دریایی
floating trade تجارت دریایی
flag officer افسر دریایی
salangane چلچله دریایی
scray پرستوک دریایی
scray چلچله دریایی
sea swallow پرستوک دریایی
sea swallow چلچله دریایی
fanal فانوس دریایی
finger fish ستاره دریایی
sea pad ستاره دریایی
fish hawk دال دریایی
sea weed علف دریایی
thalassocracy سلطه دریایی
knot گره دریایی
sill برامدگی دریایی
sills برامدگی دریایی
sub [Colloquial] زیر دریایی
acaleph گزنه دریایی
commercial marine ناوگان دریایی
marines تکاور دریایی
actinia کیسه تن دریایی
admiralty law قوانین دریایی
alga خزهء دریایی
water nymph حوری دریایی
usura maritima رباخواری دریایی
u boat زیر دریایی
chopline خط حد یکانهای دریایی
triphibious هواپیمای دریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com