English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (3 milliseconds)
English Persian
to rush a bill through لایحهای راباشتاب ازمجلس گذرانیدن
Other Matches
lobbied برای گذراندن لایحهای
lobbies برای گذراندن لایحهای
lobby برای گذراندن لایحهای
to fare well خوش گذرانیدن
to dally بیهوده گذرانیدن
dost گذرانیدن بسراوردن
dont طی کردن گذرانیدن
to weep away بگریه گذرانیدن
quiddle بیهوده وقت گذرانیدن
to play away ببازی گذرانیدن درقمارباختن
to loiter a way one's time وقت خود را بیهوده گذرانیدن
to talk out a bill مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
to saunter through life عمر را بیهوده وبا ولگردی گذرانیدن
to draw wire سیم را ازسیمکش گذرانیدن سیم کشیدن
lobby تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbied تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com