Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
bill of attainder
لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
Other Matches
conscription of wealth
مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
to veto a bill
لایحه قانونی راردکردن
omnibus bill
لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
first reading
طرح نخستین لایحه قانونی درمجلس
pocket veto
رد لایحه قانونی بوسیله معوق گذاردن ان
bill
سند مالی لایحه یا طرح قانونی
bills
سند مالی لایحه یا طرح قانونی
amendments
پیشنهاداصلاحی نمایندهء مجلس نسبت به لایحه یا طرح قانونی
amendment
پیشنهاداصلاحی نمایندهء مجلس نسبت به لایحه یا طرح قانونی
condemnations
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnation
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
receiver
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
receivers
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
misappropriation of public property
تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
debt of record
بدهی قانونی record of court محکوم به
manhood suffrage
حق رای یا ا انتخاب که بمردهایی داده میشود که دارای سال قانونی باشند
attainder
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
sumptuary law
قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
treasonable
خیانت امیز قابل ارتکاب خیانت
treasonoius
خیانت امیز قابل ارتکاب خیانت
community property
اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
colony
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
anti-
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
five fundamental economic questions
چه کسانی تولیدکنند
to lay down a rule
قانونی را درست کردن قانونی را وضع نمودن
the iron interest
کسانی که در اهن کار می کنند
the iron interest
کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
the church militant
همه کسانی که در راه دین مسیحی می جنگند
euthanasia
مرگ یا قتل کسانی که دچار مرض سخت و لاعلاجند
rolls of honour
صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
roll of honour
صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
evolutionism
روش فکری کسانی که در جمیع امورمعتقد به سیر تکاملی هستند
essays
لایحه
bill
لایحه
bills
لایحه
essay
لایحه
banns
اعلان پیشنهاد ازدواج درکلیساتا کسانی که اعتراضی به صلاحیت زوجین دارنداطلاع دهند
idealism
روش فکری کسانی که معتقدندسیاست باید تابع ایده الهای انسانی باشد
exclusion principle
اگر بتوان مانع استفاده کالا توسط کسانی که حاضر بپرداخت هزینه
statement of defence
لایحه دفاعیه
financial bill
لایحه مالی
first reading of a bill
شوراول لایحه
cross bill
لایحه دفاعیه
impressment
مصادره
sequestration
مصادره
sequestrate
مصادره
forfeiture
مصادره
seizing
مصادره
expropriation
مصادره
confiscator
مصادره گر
confiscation
مصادره
feather bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
got through (the bill got through the ma
لایحه از مجلس گذشت
To pass a bI'll through parliament .
لایحه یی را از مجلس گذراندن
army program memorandum
لایحه برنامههای ارتشی
the bill got throught the majlis
لایحه از مجلس گذشت
imprest
مصادره مساعده
confiscate
مصادره کردن
put into requisition
به مصادره گرفتن
confiscation of property
مصادره مال
confiscation
مصادره یا ضبط
confiscates
مصادره حراج
sequester
مصادره کردن
essential
مصادره کردن
confiscating
مصادره کردن
call into requisition
به مصادره گرفتن
confiscate
مصادره حراج
finest
مصادره کردن
confiscating
مصادره حراج
fine
مصادره کردن
confiscates
مصادره کردن
fined
مصادره کردن
essentials
مصادره کردن
automatic release date
تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
The new bI'll was ratified. Unanimously.
لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد
the bill was read for the first time
شور اول لایحه تمام شد
army program memorandum
لایحه برنامههای نیروی زمینی
requisitions
بازگرفتن مصادره کردن
requisitioning
بازگرفتن مصادره کردن
requisition
بازگرفتن مصادره کردن
requisitioned
بازگرفتن مصادره کردن
symmetric difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
asylums
حقی است که به موجب ان هردولت میتواند کسانی را که به علل سیاسی به خاک او یاسفارتخانه اش می گریزند راپناه دهد
asylum
حقی است که به موجب ان هردولت میتواند کسانی را که به علل سیاسی به خاک او یاسفارتخانه اش می گریزند راپناه دهد
sag wagon
وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
particulars
دادخواست خواهان و لایحه جوابیه خوانده
confiscate
مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
confiscation
مصادره و ضبط توسط دولت
confiscates
مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
confiscating
مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
except
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
the bill defined his powers
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
impressmeat
مصادره وادارسازی بخدمت لشکری یادریایی
legitimating
عذر قانونی قانونی
legitimates
عذر قانونی قانونی
legitimate
عذر قانونی قانونی
legitimated
عذر قانونی قانونی
false heartedness
خیانت
punic f.
خیانت
insidiousness
خیانت
traitorousness
خیانت
untruth
خیانت
betrayment
خیانت
falseness
خیانت
treason
خیانت
rat
خیانت
falsity
خیانت
betrayal
خیانت
betrayals
خیانت
treachery
خیانت
felonies
خیانت
felony
خیانت
infidelities
خیانت
infidelity
خیانت
punic faith
خیانت
untruths
خیانت
untruthful
خیانت
disloyaty
خیانت
faithlessness
خیانت
perfidy
خیانت
dishonesty
خیانت
treason
خیانت به کشور
perfidiousness
خیانت کاری
foully
ازراه خیانت
malversation
خیانت در امانت
perfidiously
ازروی خیانت
betray
خیانت کردن به
malice a
خیانت عمدی
betrayed
خیانت کردن به
betrays
خیانت کردن به
high treason
خیانت بزرگ
betraying
خیانت کردن به
barratry
خیانت در امانت
felonious
خیانت امیز
to play false
خیانت کردن
guile
خیانت دورویی
false hearted
خیانت امیز
traitorous
خیانت امیز
treacherousness
خیانت کاری
two-faced
<idiom>
ناسپاس ،خیانت
abuse of confidence
خیانت در امانت
breach of trust
خیانت در امانت
treacherous
خیانت امیز
authorized stoppage
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
riders
ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
rider
ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
privateer
کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
cattles
اموال
things
اموال
chattels
اموال
prevarication
خیانت وکیل به موکل
stab someone in the back
<idiom>
خیانت کردن به کسی
disloyalty
خیانت نمک بحرامی
conspiracies
نقشه خیانت امیز
conspiracy
نقشه خیانت امیز
lese majeste
خیانت علیه حکومت
lese majesty
خیانت علیه حکومت
guile
تلبیس تدلیس خیانت
personalty
اموال شخصی
property voucher
سند اموال
real property
اموال غیرمنقول
installation property
اموال قسمت
chattel
اموال منقول
property officer
افسر اموال
class i property
اموال طبقه 1
class ii property
اموال طبقه 2
users
انتفاع از اموال
user
انتفاع از اموال
personal property
اموال شخصی
capital assets
اموال سرمایهای
post property
اموال پادگانی
post property
اموال پادگان
fungible
اموال مثلی
distrain
ضبط اموال
separate estate
اموال شخصی زن
distraint
توقیف اموال
things in possession
اموال عینی
paraphernalia
اموال شخصی زن
property book
دفتر اموال
things in action
اموال دینی
financial property
اموال پولی
assets
مال و اموال
tangible property
اموال عینی
stolen goods
اموال مسروقه
inventory
صورت اموال
tangible property
اموال ملموس
state property
اموال عمومی
winning party
محکوم له
liable
محکوم
convicted
محکوم
indgement debt
محکوم به
fey
محکوم
recognizee
محکوم له
convicting
محکوم
convict
محکوم
condemned
محکوم
convicts
محکوم
doomed
محکوم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com