Dictiornary-Farsi | لایق مقام یا وضع او نیست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
it does not befit his state	لایق مقام یا وضع او نیست


Other Matches

he is not worth his salt	لایق نگاهداشتن نیست بنگاهداشتنش نمیارزد
he is unworthy of his position	شایسته مقام خود نیست
declaratory judgment	حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
All is not gold that glitters. <proverb>	هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk	دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
worthier	لایق
felicitous	لایق
qualified	لایق
worthiest	لایق
worthy	لایق
capable	لایق
meritorious	لایق
adequate	لایق
competent	لایق
adequate <adj.>	لایق
satisfactory <adj.>	لایق
sufficient <adj.>	لایق
sufficing <adj.>	لایق
good [sufficient] <adj.>	لایق
acceptable <adj.>	لایق
plate milling stand	مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
quoteworthy	لایق ذکر
reginal	لایق ملکه
able	لایق بودن
by fits and starts	شایسته لایق
abler	: توانا لایق
worthy of praise	لایق تمجید
able	توانا لایق
fit	لایق شایسته
fits	لایق شایسته
ablest	: توانا لایق
fit for a king	لایق پادشاه
fittest	لایق شایسته
step frame	استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
honorable	لایق احترام شرافتمندانه
girl friday	زن کار امد و لایق
deserves	لایق بودن استحقاق داشتن
deserve	لایق بودن استحقاق داشتن
esteem	لایق دانستن محترم شمردم
transparent	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open	به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown	اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
talent scouts	کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scout	کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
it is past all hope	جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
embassage	مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
it is inexpedient to reply	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
abler	لایق بودن مناسب بودن
ablest	لایق بودن مناسب بودن
capacitate	لایق کردن صلاحیتدار کردن
placing	مقام
eminency	مقام
positioned	مقام
connection	مقام
connexions	مقام
rete	مقام
opposite number	هم مقام
equipotential	هم مقام
places	مقام
pank	مقام
place	مقام
standing	مقام
eminence	مقام
paripassu	هم مقام
foothole	مقام
office	مقام
setting	مقام
functions	مقام
offices	مقام
authority	مقام
functioned	مقام
function	مقام
pews	مقام
pew	مقام
status	مقام
stage	مقام
stages	مقام
stand	مقام
position	مقام
stature	مقام
settings	مقام
deputies	قائم مقام
deputy	قائم مقام
vicar	قائم مقام
locums	قائم مقام
locum	قائم مقام
knight errantry	مقام سلحشوری
man of place	صاحب مقام
khediviate	مقام خدیو
mastership	مقام استادی
ducal	مقام دوک
men of position	صاحبان مقام
officeholder	شاغل مقام
khedivate	مقام خدیو
kingship	مقام سلطنت
reinstatement	تثبیت در مقام
surreptitiously	قائم مقام
eminently	با علو مقام
oldman	مقام فرماندهی
vicars	قائم مقام
locumtenens	قائم مقام
Highness	بلندی مقام
officiating	مقام رسمی
successor	قائم مقام
editorship	مقام سردبیری
knighthoods	مقام سلحشوری
knighthood	مقام سلحشوری
preferment	مقام افتخاری
attorneyship	مقام وکالت
baronage	مقام بارونی
professorships	مقام استادی
professorship	مقام استادی
eminent	والا مقام
receivership	مقام امانت
officiates	مقام رسمی
officiated	مقام رسمی
officiate	مقام رسمی
peerage	مقام سناتوری
much	عالی مقام
peerages	مقام سناتوری
defensive	مقام تدافع
vice chancellor	قائم مقام
vice-chancellor	قائم مقام
vice-chancellors	قائم مقام
capacity	استعداد مقام
capacities	استعداد مقام
marquises	مقام مارکیز
marquis	مقام مارکیز
marquesses	مقام مارکیز
marquess	مقام مارکیز
in power	صاحب مقام
positioned	مرتبه مقام
position	مرتبه مقام
kaiserdom	مقام قیصر
dignitary	عالی مقام
dignitaries	عالی مقام
infra dig	دون مقام
first water	بالاترین مقام
ranks	سلسله مقام
ranked	سلسله مقام
rank	سلسله مقام
colonelcy	مقام سرهنگی
commandery	مقام فرماندهی
deplume	از مقام انداختن
devil may care	بی توجه به مقام
bishopric	مقام اسقفی
priesthood	مقام کشیش
duumvir	شریک مقام
Highnesses	بلندی مقام
stations	مقام مستقرکردن
post	مقام مسئولیت
post-	مقام مسئولیت
posted	مقام مسئولیت
posts	مقام مسئولیت
high-class	والا مقام
substitute	قائم مقام
substituted	قائم مقام
substituting	قائم مقام
surrogates	قائم مقام
surrogate	قائم مقام
title	اسم مقام
stationed	مقام مستقرکردن
station	مقام مستقرکردن
office-holders	صاحب مقام
status symbol	علامت مقام
status symbols	علامت مقام
directorate	مقام مدیریت
directorates	مقام مدیریت
A musical tone .	مقام ( درموسیقی )
wardenship	مقام ریاست
viziership	مقام وزارت
vizierate	مقام وزارت
office-holder	صاحب مقام
viscounty	مقام ویکنت
place	مقام رتبه
places	مقام رتبه
placing	مقام رتبه
subsitute	قائم مقام
state	مقام ورتبه
professoriat	مقام استادی
states	مقام ورتبه
dignity	مقام رتبه
stated	مقام ورتبه
priorate	مقام اسبق
prelacy	مقام اسقفی
state-	مقام ورتبه
stating	مقام ورتبه
senatorship	مقام سناتوری
placer	مقام دار
papacy	مقام پاپی
shrievalty	مقام ومنصب
see of rome	مقام پاپ
papal dignity	مقام پاپ
doctors of eminence	پزشکان پر مقام
roll stand	مقام نورد
titles	اسم مقام
careering	مسیر مقام یاشغل
To attain position and wealth.	به مقام وثروت رسیدن
cogging stand	مقام دستگاه نورد