Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
social stratification
لایه بندی اجتماعی
Other Matches
waterproofing course
لایه اب بندی
layering
لایه بندی
stratification
لایه بندی
bedding
لایه بندی
services
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course
لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlay
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlays
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media
زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course
لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
interlayer
لایه بین دو لایه
argillite
خاک رس لایه لایه
delamination
لایه لایه کردن
delaminate
لایه لایه شدن
delamination
لایه لایه شدگی
lamination
لایه لایه سازی
delamination
لایه لایه شدن
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classification
طبقه بندی رده بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications
طبقه بندی رده بندی
lineament
طرح بندی صورت بندی
wording
جمله بندی کلمه بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
ecclesiastic
اجتماعی
the herd instinct
حس اجتماعی
communal
اجتماعی
ecclesiastics
اجتماعی
anti social
ضد اجتماعی
anti-social
ضد اجتماعی
socio political
اجتماعی
socio economic
اجتماعی
Republican
اجتماعی
societal
اجتماعی
processionary
اجتماعی
Republicans
اجتماعی
social
اجتماعی
public
اجتماعی
communally
اجتماعی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
padding
لایه
beds
لایه
bed
لایه
coatings
لایه
coated
لایه
three-ply
سه لایه
three ply
سه لایه
courses
لایه
shell
لایه
lamellose
لایه لایه
shelling
لایه
shells
لایه
lamellar
لایه لایه
provine
لایه
ribband
لایه
coursed
لایه
course
لایه
coats
لایه
leaf
لایه
ribbands
لایه
ribands
لایه
riband
لایه
layer line
خط لایه
strata
لایه ها
coat
لایه
stuffless
بی لایه
substrate
لایه
tiers
لایه
stratum
لایه
tier
لایه
layer
لایه
yards
لایه
yard
لایه
layers
لایه
social exchange
تبادل اجتماعی
social evolution
تکامل اجتماعی
social elimination
طرد اجتماعی
social effects
سودهای اجتماعی
social worker
مددکار اجتماعی
social inhibition
بازداری اجتماعی
socialization
اجتماعی کردن
socialization
اجتماعی شدن
social facilitation
تسهیل اجتماعی
social fission
شکافت اجتماعی
social hygiene
بهداشت اجتماعی
social immobility
بی تحرکی اجتماعی
social habit
عادت اجتماعی
social maturity
بلوغ اجتماعی
social influence
نفوذ اجتماعی
social health
بهداشت اجتماعی
social welfare
رفاه اجتماعی
social will
اراده اجتماعی
social good
کالاهای اجتماعی
social worker
کارگزار اجتماعی
social workers
کارگزار اجتماعی
posse
نیروی اجتماعی
sociocultural
اجتماعی- فرهنگی
sociopsychological
اجتماعی- روانی
sociopolitical
اجتماعی- سیاسی
social consciousness
هشیاری اجتماعی
socioeconomic
اجتماعی واقتصادی
sociopolitical
اجتماعی وسیاسی
sociogenesis
پدیدایی اجتماعی
socioeconomic
اجتماعی- اقتصادی
unsocial
غیر اجتماعی
social class
طبقه اجتماعی
social contract
قرارداد اجتماعی
social drive
سائق اجتماعی
social distance
فاصله اجتماعی
socializer
اجتماعی کننده
social disparity
نابرابری اجتماعی
social disintegration
فروپاشی اجتماعی
social life
زندگی اجتماعی
social scientist
کارشناسعلوم اجتماعی
social development
توسعه اجتماعی
social cost
هزینه اجتماعی
social control
کنترل اجتماعی
social reinforcement
تقویت اجتماعی
social organization
سازمان اجتماعی
socialized
اجتماعی کردن
undersocialized
نارس اجتماعی
social norm
هنجار اجتماعی
unsocialized
اجتماعی نشده
socialize
اجتماعی کردن
socialising
اجتماعی کردن
socialises
اجتماعی کردن
social need
نیاز اجتماعی
socialised
اجتماعی کردن
social motive
انگیزه اجتماعی
social outlays
مخارج اجتماعی
social peace
ارامش اجتماعی
social perception
ادراک اجتماعی
posses
نیروی اجتماعی
social role
نقش اجتماعی
social psychology
روانشناسی اجتماعی
social psychiatry
روانپزشکی اجتماعی
social programs
برنامههای اجتماعی
socializing
اجتماعی کردن
social pressure
فشار اجتماعی
socializes
اجتماعی کردن
social power
قدرت اجتماعی
social policy
سیاست اجتماعی
social phenomenon
پدیده اجتماعی
social selection
انتخاب اجتماعی
social mobility
تحرک اجتماعی
social status
موقعیت اجتماعی
social strcture
ساخت اجتماعی
social surplus
مازاد اجتماعی
social system
نظام اجتماعی
social theory
نظریه اجتماعی
social therapy
درمان اجتماعی
social transmission
انتقال اجتماعی
social insurance
بیمه اجتماعی
social type
سنخ اجتماعی
social institution
نهاد اجتماعی
social wealth
ثروت اجتماعی
social relations
روابط اجتماعی
social status
پایگاه اجتماعی
social milieu
محیط اجتماعی
social self
خود اجتماعی
social service
خدمات اجتماعی
social medicine
پزشکی اجتماعی
collective
اشتراکی اجتماعی
social maladjustment
ناسازگاری اجتماعی
social learning
یادگیری اجتماعی
social lag
پس افتادگی اجتماعی
social situation
موقعیت اجتماعی
social intelligence
هوش اجتماعی
social integration
یکپارچگی اجتماعی
social instinct
غریزه اجتماعی
tact
فرافت اجتماعی
asocial
غیر اجتماعی
social science
علوم اجتماعی
homo politicus
انسان اجتماعی
social sciences
علوم اجتماعی
social workers
مددکار اجتماعی
social security
تامین اجتماعی
welfare
کمکهای اجتماعی
civil rights
حقوق اجتماعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com