English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
aphotic stratum لایه تاریک اقیانوس
aphotic zone لایه تاریک اقیانوس
Other Matches
aphotic stratum طبقه تاریک اقیانوس
aphotic zone طبقه تاریک اقیانوس
nautilus حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
the pacific ocean اقیانوس ارام یا ساکن اقیانوس کبیر
the pacific اقیانوس ارام یا ساکن اقیانوس کبیر
services توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
collapse pressure حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
delamination لایه لایه شدن
delamination لایه لایه کردن
delamination لایه لایه شدگی
delaminate لایه لایه شدن
interlayer لایه بین دو لایه
lamination لایه لایه سازی
argillite خاک رس لایه لایه
high seas <idiom> اقیانوس
oceans اقیانوس
ocean اقیانوس
archibenthal enviroment ژرفاگاه اقیانوس
oceanographer اقیانوس شناس
archibenthal enviroment ژرفمون اقیانوس
seabed بستر اقیانوس
neptune الهه اقیانوس
oceangoing اقیانوس پیما
transoceanic عبور از اقیانوس
ocean current جریان اقیانوس
atlantic ocean اقیانوس اطلس
pacific اقیانوس ساکن
indian ocean اقیانوس هند
oceanography اقیانوس شناسی
the indian ocean اقیانوس هند
ocean floor بستر اقیانوس
oceanpgraphy اقیانوس نگاری
oceanology اقیانوس شناسی
oceanography اقیانوس نگاری
oceanography شرح اقیانوس ها
interoceanic ولقع در میان اقیانوس
raydit رادار اقیانوس نگار
archibenthal enviroment محیط ژرف اقیانوس
benthic وابسته به اعماق اقیانوس
oceanic troposphere گرم - سپهر اقیانوس
benthal وابسته به اعماق اقیانوس
ocean convoy کاروان اقیانوس پیما
suboceanic واقع درعمق اقیانوس
oceanward سوی اقیانوس یا دریا
ocean lane راه کشتی رو در اقیانوس
ocean vessel کشتی اقیانوس پیما
oceanic troposphere گرم -کره اقیانوس
transoceanic در سراسراقیانوس اقیانوس پیما
oceanographic مربوط به اقیانوس شناسی
transatlantic انطرف اقیانوس اطلس
transpacific واقع درانسوی اقیانوس ارام
porbeagle کوسه ماهی خطرناک اقیانوس
transpacific وابسته بسرتاسر اقیانوس ارام
ground swell طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
shovelhead کوسه ماهی باریک سر اقیانوس
mallemuck مرغ طوفان اقیانوس منجمد شمالی
surfbird مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
meadowlark مرغ اقیانوس امریکاشبیه پری شاهرخ
finback بالن یا نهنگ سواحل اقیانوس اطلس
auklet جنسی از پنگوئنهای کوچک سواحل اقیانوس ارام
pampero باد سردی که از کوههای سوی اقیانوس اطلس می وزد
saury ماهی باریک اندام ودراز منقار اقیانوس اطلس
darkest تاریک
gloomier تاریک
subfuscous تاریک
gloomiest تاریک
nighted تاریک
gloomy تاریک
stygian تاریک
dusky تاریک
nubilous تاریک
pitch dark تاریک
darker تاریک
dims تاریک
dim تاریک
dimmed تاریک
caliginous تاریک
ambiguous تاریک
aphotic تاریک
dark تاریک
lackluster تاریک
murk تاریک
dusk تاریک نمودن
obtenebrate تاریک کردن
darkrooms تاریک خانه
sombre تاریک غم انگیز
dusk تاریک وروشن
darkroom تاریک خانه
twilight تاریک و روشن
black hole زندان تاریک
somber تاریک غم انگیز
twilit تاریک وروشن
alley way کوچه تاریک
oubliette حبس تاریک
black holes زندان تاریک
twilight تاریک روشن
obscurantism تاریک اندیشی
darkish نسبتا تاریک
dark current جریان تاریک
umbra نقطه تاریک
cimmerian فلمانی تاریک
dim : کم نور تاریک
cat eyed تاریک بین
camera obscura تاریک خانه
to grow dark تاریک شدن
duskily تاریک وار
duskish اندکی تاریک
electrode dark current جریان تاریک
dark lines خطوط تاریک
darkener تاریک کننده
darkle تیره تاریک
dims : کم نور تاریک
blind تاریک ناپیدا
blinded تاریک ناپیدا
blinds تاریک ناپیدا
dimmed : کم نور تاریک
darkens تاریک شدن
darken تاریک کردن
darkening تاریک شدن
gloom تاریک کردن
tenebrific تاریک وتیره
tenebrific تاریک کننده
benighted شب زده تاریک
darkening تاریک کردن
overshadows تاریک کردن
overshadowing تاریک کردن
darkens تاریک کردن
overshadowed تاریک کردن
overshadow تاریک کردن
tenebrous تاریک کننده
darken تاریک شدن
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
opah یکجور ماهی بزرگ خال مخالی در اقیانوس اطلس که رنگهای روشن دارد
dark trace screen صفحه تصویر تاریک
dark trace tube لامپ تصویر تاریک
sombrely بطور تاریک یا افسرده
dimmer تاریک تیره کردن
obfuscation مبهم و تاریک کردن
hittorf dark space فضای تاریک هیتورف
darken ship تاریک کردن ناو
faraday dark space فضای تاریک فارادی
dims تاریک تیره کردن
dimmed تاریک تیره کردن
gloaming غروب تاریک و روشن
dim تاریک تیره کردن
pitchy قیرگون سیاه و تاریک
dark line spectrum طیف خطوط تاریک
crookes dark space فضای تاریک کاتد
It is getting dark . هوادارد تاریک می شود
anode dark space فضای تاریک اند
In the dark corner of the room . در گوشه تاریک اطاق
cathode dark space فضای تاریک کاتد
aston dark space فضای تاریک استن
murkilly بطور تاریک یا تیره
astronomical twilight تاریک وروشن نجومی
the narrow house خانه تنگ و تاریک
obfuscate مبهم و تاریک کردن
It's too dark. آن خیلی تاریک است.
nautical twilight تاریک و روشن دریایی
hittorf dark space فضای تاریک کاتد
dimmest تاریک تیره کردن
crookes dark space فضای تاریک هیتورف
Twilight . In the dusk of the evening . گرگ ومیش ( تاریک وروشن )
becloud با ابر پوشاندن تاریک کردن
tenebrous تاریک وتیره تاریکی اور
camera obscura اطاقک تاریک جعبه عکاسی
dusk تیرگی هواهوای تاریک روشن یا گرگ ومیش
Try to be home before dark. سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
ink مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
inks مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
pomfret یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
atlantic وابسته به کوه اطلس اقیانوس اطلس
lamellar لایه لایه
tiers لایه
lamellose لایه لایه
layer line خط لایه
tier لایه
bed لایه
padding لایه
course لایه
coursed لایه
courses لایه
beds لایه
riband لایه
ribands لایه
ribbands لایه
leaf لایه
three ply سه لایه
yard لایه
strata لایه ها
layer لایه
layers لایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com