Dictiornary-Farsi | لایه جرثومه میانی جنین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
mesoblast	لایه جرثومه میانی جنین


Other Matches

mesoderm	لایه وسطی جرثومه میانپوست
intermediate layer	لایه میانی
insulated intermediate layer	لایه میانی عایق
medial layer	لایه میانی [پزشکی]
gemmulation	جرثومه بندی
stamens	جرثومه نرگیاه
stamen	جرثومه نرگیاه
staminate	دارای جرثومه نر
gemma	غنچه جرثومه
services	توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course	لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlay	در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure	حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlays	در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media	زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die	قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course	لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
aborticide	دوای جنین کش دوای سقط جنین
permafrost	لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
lamination	لایه لایه سازی
delamination	لایه لایه شدن
delamination	لایه لایه کردن
argillite	خاک رس لایه لایه
interlayer	لایه بین دو لایه
delamination	لایه لایه شدگی
delaminate	لایه لایه شدن
afterbirth	جنین
chrysalises	جنین
germs	جنین
chrysalis	جنین
fetuses	جنین
fetus	جنین
foetus	جنین
foetuses	جنین
germ	جنین
embryos	جنین
embryo	جنین
embryogen	پیدایش جنین
wheatgerm	جنین گندم
mola	جنین کاذب
feticide	کشتن جنین
miscarried	جنین ساقط
blood money of an unborn child	دیه جنین
fetal	وابسته به جنین
foaticide	سقط جنین
feticide	سقط جنین
aborsement	سقط جنین
abortment	سقط جنین
implacental	بی جفت جنین
aborticide	جنین کشی
ecbolic	جنین انداز
abortive foatus	جنین ساقط
abortion	اسقاط جنین
abortions	سقط جنین
to have a miscarriage	جنین افگندن
embryogeny	تشکیل جنین
miscarriage	سقط جنین
embryogen	تشکیل جنین
abortion	سقط جنین
foaticide	جنین کشی
foetation	تشکیل جنین
miscarriages	سقط جنین
foeticide	جنین کشی
foeticide	اسقاط جنین
embryogeny	پیدایش جنین
secundine	جفت جنین
abortions	اسقاط جنین
abortionist	سقط جنین کننده
aplacental	فاقد جفت جنین
abortive medicines	ادویه مسقط جنین
hypoblast	غشاء داخلی جنین
abortionists	سقط جنین کننده
malposition	حالت غیرطبیعی جنین
malposition	جابجا شدگی جنین
abortive foetus	جنین سقط شده
placental	وابسته به جفت جنین
chorion	مشیمه خارجی جنین
placentas	جفت جنین مشیمه
placenta	جفت جنین مشیمه
embryotomy	تشریح جنین درزهدان
chorion	پرده بیرونی جنین
mesoblast	میان پوست جنین
gas plasma display	صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display	صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
miscarriages	سقط جنین غیر عمدی
miscarriage	سقط جنین غیر عمدی
eventration	جنین بی شکم یابی روده
by con.	مفهوم مخالف ان جنین میشود
yolk sac	کیسه زرده دورتادور جنین
amnion	مشیمه پردهء دور جنین
embryo	جنین کمتر از هشت هفته
embryos	جنین کمتر از هشت هفته
placentation	پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
teratology	مبحث شناسایی جنین ناقص الخلقه
embryoctony	ازمیان بردن یافاسدکردن جنین درزهدان
conception	لقاح تخم وشروع رشد جنین
conceptions	لقاح تخم وشروع رشد جنین
abortionist	کسی که موجب سقط جنین میشود
abortionists	کسی که موجب سقط جنین میشود
blasetocyst	جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
foetus	جنین بیش از هشت هفته حمل
foetuses	جنین بیش از هشت هفته حمل
fetuses	جنین بیش از هشت هفته حمل
centric	میانی
median	میانی
center back	بک میانی
inmost	میانی
mesail	میانی
mediate	میانی
mediated	میانی
mediates	میانی
mediating	میانی
centrical	میانی
medial	میانی
center land	خط میانی
mesial	میانی
middle deck	پل میانی
midline	خط میانی
mesal	میانی
innermost	میانی
mediums	میانی
mesne	میانی
medium	میانی
metencephalon	قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
germinal area	قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
lanugo	کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
germ layer	یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
avianize	ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
intermediate frequency	فرکانس میانی
tympanum	گوش میانی
center circle	دایره میانی
mid flap	فلپ میانی
middle layer	قشر میانی
middles	میانی وسطی
intermediate field	میدان میانی
midpoints	نقطه میانی
halfback	بازیگرخط میانی
intermediate	طبقه میانی
intermediate band	باند میانی
interband	باند میانی
intermediate	عضو میانی
cut splice	پیوند میانی
drop keel	تیغه میانی
mesencephalon	مغز میانی
i.f.	فرکانس میانی
midpoint	نقطه میانی
median	سکوی میانی
intermediate distribution frame	مقسم میانی
intermediate anneal	التهاب میانی
mid	میانی وسطی
halfback	بازیگر میانی
ridge rope	سیم میانی
median income	درامد میانی
interconnection	اتصال میانی
mid-	میانی وسطی
hogging	تنش میانی
dorsomedial	پشتی- میانی
lower boom	بوم میانی
intermediate plate	صفحه میانی
interphase	فاز میانی
intermediate phase	فاز میانی
intermediate oscillation	نوسان میانی
lower boom	تیرک میانی
middle insomnia	بیخوابی میانی
buffer	حافظه میانی
intermediate office	مرکز میانی
intermediate link	حلقه میانی
intermediate points	جهات میانی
neutral wire	سیم میانی
center line	خط میانی زمین
middle part	قسمت میانی
intermediate zone	ناحیه ی میانی
intermediate transmitter	فرستنده میانی
center wing	بال میانی
intermediate terminal	ترمینال میانی
midsection	قطعه میانی
center section	بال میانی
neutral conductor	سیم میانی
center stripe	خط میانی زمین
intermediate image	تصویر میانی
intermediate fuse	فیوز میانی
central reserve	سکوی میانی
intermediate frequency tank circuit	فرکانس میانی
central strip	نوار میانی
middle ear	گوش میانی
intermediate contact	کنتاکت میانی
middle	میانی وسطی
tun dish throught	پاتیل میانی
middle fraction	جزء میانی
middle fraction	پاره میانی
meddle	میانی وسطی
meddled	میانی وسطی
meddles	میانی وسطی
midfield line	خط میانی زمین
bilge board	تخته میانی قایق
dermis	غشاء میانی پوست
cif	فرمت میانی معروف
central concrete membrane	پرده میانی بتنی
deeper	نقطه میانی سر پیچ
deepest	نقطه میانی سر پیچ