English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
strand لایه رودخانه
strands لایه رودخانه
Other Matches
afflux خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
up the river سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
liman خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
services توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
media زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
delamination لایه لایه کردن
delamination لایه لایه شدن
argillite خاک رس لایه لایه
lamination لایه لایه سازی
delamination لایه لایه شدگی
interlayer لایه بین دو لایه
delaminate لایه لایه شدن
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
river clay گل رودخانه
river line خط رودخانه
river gravel شن رودخانه
glacier رودخانه یخ
rivers رودخانه
rever رودخانه
river رودخانه
glaciers رودخانه یخ
by water از راه رودخانه
upstream بالای رودخانه
along the river درامتداد رودخانه
riverward بطرف رودخانه
euphrates رودخانه فرات
riverine سواحل رودخانه
river trip گردش رودخانه ای
the river karoon رودخانه کارون
river trip مسافرت رودخانه ای
fork of ... river شاخه رودخانه ...
river profile نیمرخ رودخانه
river mouth دهانه رودخانه
river line خط ساحل رودخانه
water system رودخانه و شعبات ان
riverbed بستر رودخانه
bottom ice یخ کف دریاچه یا رودخانه
river bed بستر رودخانه
the karoon river رودخانه کارون
low water فروکش اب رودخانه
streams رودخانه ابراهه
streamed رودخانه ابراهه
stream رودخانه ابراهه
river bank ساحل رودخانه
river banks ساحل رودخانه
lethe اب رودخانه بزرخ
levee کناره رودخانه
ostiary دهانه رودخانه
river beds بستر رودخانه
headwater بالادست رودخانه
potamology مبحث رودخانه ها
an open river رودخانه باز
alpheus رب النوع رودخانه
riparian ساحل رودخانه زی
conferva علف رودخانه
stethe ساحل رودخانه
bight پیچ رودخانه
head stream سرچشمه رودخانه
span پل زدن روی رودخانه
bayou شاخه فرعی رودخانه
spanned پل زدن روی رودخانه
basin area حوزه ابریز رودخانه
spanning پل زدن روی رودخانه
spans پل زدن روی رودخانه
ferryboat قایق عبور از رودخانه
sluggish stream رودخانه با جریان کند
bank effect اثر کناره رودخانه
ferryboats قایق عبور از رودخانه
riverain ساکن ساحل رودخانه
deliberate crossing عبور با فرصت از رودخانه
styx رودخانه عالم اسفل
excavation in river bed خاکبرداری در بستر رودخانه
basins حوزه رودخانه ابگیر
basin حوزه رودخانه ابگیر
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
riparian حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
forced crossing عبور اجباری از رودخانه
head water قسمت بالادست رودخانه
head water بالای رودخانه بالارود
chutes شیب تند رودخانه
upstream بالادست جریان رودخانه
hasty crossing عبور تعجیلی از رودخانه
river basin ابگیر یا حوضه رودخانه
upstream مخالف جریان رودخانه
river bed level تراز بستر رودخانه
riparian وابسته بکنار رودخانه
white water ابشارهای کوتاه رودخانه
fluviatic پیداشده رودخانه رودخانهای
eyot جزیره کوچک در رودخانه
near bank ساحل نزدیک رودخانه
niagara رودخانه و ابشار نیاگارا
chute شیب تند رودخانه
levee دیواره ساحلی رودخانه
naiad حوری موجددریاچه رودخانه
keelboatman کرجی بان رودخانه
keelboat قایق پهن رودخانه
interamnian واقع در میان دو رودخانه
fluvial زیست کننده در رودخانه
palisade صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
palisades صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
strath بستر پهن مسیر رودخانه
bed building stage of river تراز سطح متوسط اب رودخانه
haugh زمین رسوبی کنار رودخانه
detritus مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
he put me across the river مرا بدانسوی رودخانه برد
hurst جای کم عمق در رودخانه یا دریا
cess سرازیری کنار رودخانه وغیره
fluviomarine درست شده رودخانه ودریا
to clean arives رودخانه ایی را لاروبی کردن
to fall down the river باجریان رودخانه حرکت کردن
river forcasting پیش بینی جریان رودخانه
fluviatile نهری زندگی کننده در رودخانه
summer bed of a river بستر تابستانی رودخانه مسیل
whitewater racing مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
ice mining انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
staff gauge اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
holm زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
rhenish شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
fairways قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fairway قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fluviograph الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fluviometer الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
How long is the River Nile? طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
effective snow melt برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
riparian rights حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
logjam انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
gorge portion محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
riffling کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffles کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffled کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffle کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
live lining ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
watershed منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watersheds منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
The teo countries are separated by this river. این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
estacade سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
nilometer الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
sandbar جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
gauging station ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
holm جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
gauging section مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
acheval ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
terrigenous تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
estuary دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuaries دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
alluviation رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
ferrybridge کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
tiers لایه
tier لایه
lamellose لایه لایه
ribband لایه
provine لایه
lamellar لایه لایه
layer line خط لایه
layers لایه
coat لایه
coated لایه
coats لایه
layer لایه
beds لایه
bed لایه
riband لایه
ribands لایه
ribbands لایه
leaf لایه
coursed لایه
yard لایه
yards لایه
course لایه
padding لایه
shell لایه
strata لایه ها
shells لایه
three-ply سه لایه
three ply سه لایه
stratum لایه
coatings لایه
courses لایه
stuffless بی لایه
substrate لایه
shelling لایه
caisson اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com