English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
cortex لایه رویی روپوش
cortices لایه رویی روپوش
Other Matches
slopped هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopping هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slop هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
surface course لایه رویی
wearing course لایه رویی
sight cover روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
guard assembly الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
services توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
sauciness با پر رویی
over- رویی
over رویی
zincic رویی
acrotic رویی
outer رویی
zincoid رویی
decahedral ده رویی
orthotropism راست رویی
superficial abrasion سایش رویی
swarthiness سبزه رویی
overburden مصالح رویی
barefacedness گشاده رویی
overburden مواد رویی
cordiality خوش رویی
to show a bold front پر رویی کردن
surface deterioration فرسودگی رویی
surface soil خاک رویی
mushroom growth زود رویی
sheet washing فرسایش رویی
icosahedron بیست رویی
saucily باپر رویی
argillite خاک رس لایه لایه
delaminate لایه لایه شدن
delamination لایه لایه شدگی
delamination لایه لایه شدن
delamination لایه لایه کردن
lamination لایه لایه سازی
interlayer لایه بین دو لایه
grinders سنگ رویی اسیاب
rubicundity گلگونی سرخ رویی
grinder سنگ رویی اسیاب
disgraces فضاحت سیه رویی
disgrace فضاحت سیه رویی
disgraced فضاحت سیه رویی
You really are cheeky! واقعا" عجب رویی داری !
diffidence کم رویی ترس بیم از خود
skin deep فقط تا روی پوست رویی
tunicle لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
topcoat روپوش
jump suit روپوش
overshirt روپوش
jump suits روپوش
masks روپوش
tilt material روپوش
coat dress روپوش
mask روپوش
shutter روپوش
covers روپوش
top روپوش
dusters روپوش
coverings روپوش
cover روپوش
shutters روپوش
duster روپوش
wanigan روپوش
cowling روپوش
out fit روپوش
smock روپوش زنانه
protective cover روپوش حفاظ
counterpane روپوش تختخواب
counterpanes روپوش تختخواب
gowns روپوش لباس شب
protective clothing روپوش محافظ
plates روپوش دادن
gown روپوش لباس شب
sight defilade روپوش مگسک
insulated روپوش دار
hooded روپوش دار
plate روپوش دادن
manifold روپوش اتصال
aiming post sleeve روپوش شاخص
shields روپوش اب بند
bedspreads روپوش تختخواب
sleeves روپوش سردست
bedspread روپوش تختخواب
shield روپوش اب بند
carrying روپوش پرچم
carry روپوش پرچم
carries روپوش پرچم
carried روپوش پرچم
smocks روپوش زنانه
sleeve روپوش سردست
acoustical sound enclosure روپوش صوتی
cover all بارانی یا روپوش
sheaths پوشش روپوش
snowsuit روپوش گرم
cowling روپوش محافظ
sheath پوشش روپوش
bare بدون روپوش لخت
bared بدون روپوش لخت
barer بدون روپوش لخت
manteau لباس روپوش زنانه
smocks روپوش زنانه دوختن
muzzle bag روپوش دهانه توپ
strait jackets روپوش باز دارنده
smock روپوش زنانه دوختن
coverlet لحاف روپوش تختخواب
bourrelet روپوش کمربند گلوله
coverlets لحاف روپوش تختخواب
bares بدون روپوش لخت
barest بدون روپوش لخت
baring بدون روپوش لخت
strait jacket روپوش باز دارنده
smock frock رو لباسی کشاورزان روپوش
hoods روپوش کلاهک دودکش
bare wire سیم بدون روپوش
hood روپوش کلاهک دودکش
protection hood کلاهک یا روپوش محافظ
insulation روپوش کشی عایق کردن
wrappers بسته بندی کاغذ روپوش
hood کلاهک کاپوت ماشین روپوش
wrapper بسته بندی کاغذ روپوش
dunnage روپوش مهمات ضربه گیر
grommet حلقه روپوش کمربند گلوله
hoods کلاهک کاپوت ماشین روپوش
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
tarpaulin بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
tarpaulins بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
bassinet گهواره سبدی روپوش دار لگنچه
dunnage نگله کپه بار روپوش اماد بارپوش
uncovers برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncover برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovering برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
burner compartment قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
lamellar لایه لایه
three-ply سه لایه
three ply سه لایه
provine لایه
lamellose لایه لایه
tiers لایه
ribband لایه
tier لایه
layer line خط لایه
layers لایه
beds لایه
layer لایه
course لایه
riband لایه
ribands لایه
leaf لایه
yard لایه
bed لایه
courses لایه
coursed لایه
padding لایه
yards لایه
strata لایه ها
coatings لایه
shell لایه
stuffless بی لایه
coat لایه
coated لایه
coats لایه
stratum لایه
substrate لایه
ribbands لایه
shelling لایه
shells لایه
lamella لایه صفحه
insulated layer لایه عایق
ionosphere لایه یونسفر
filter layer لایه پالایش
filter layer لایه صافی
stratification لایه بندی
euphotic اب لایه نورگیر
intermediate layer لایه میانی
hard layer لایه سفت
hard layer لایه سخت
impervious blanket لایه ناتراوا
impervious blanket لایه نفوذناپذیر
in layers در چند لایه
frost blanket course لایه ضد یخ قشر ضد یخ
frost blanket course لایه پاد یخ
five ply پنج لایه
layer of rock لایه سنگی
thin film لایه نازک
the inner layer لایه درونی
superstratum ابر لایه
substratum زیر لایه
sand layer لایه ماسه
subsell زیر لایه
sublevel زیر لایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com