English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
English Persian
bedding لایه زیرین
sub grade لایه زیرین
Search result with all words
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
cutis لایه زیرین پوست
eupelagic environment محیط زیر لایه زیرین
hard contact printing چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
Other Matches
services توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
collapse pressure حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
media زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
interlayer لایه بین دو لایه
lamination لایه لایه سازی
delaminate لایه لایه شدن
argillite خاک رس لایه لایه
delamination لایه لایه شدگی
delamination لایه لایه کردن
delamination لایه لایه شدن
underlips لب زیرین
underscored زیرین خط
underside زیرین
inferior زیرین
underscores زیرین خط
underscoring زیرین خط
downstair زیرین
following on زیرین
underline خط زیرین
underlined خط زیرین
undersides زیرین
under زیرین
under- زیرین
following زیرین
underscore زیرین خط
subjecent زیرین
inferiors زیرین
underlines خط زیرین
after mentioned زیرین
underlip لب زیرین
following <adj.> زیرین
underneath زیرین پایینی
beneath زیرین پایینی
subways مجرای زیرین
downward پایین زیرین
underworld زیرین جهان
limbs اندام زیرین
limb اندام زیرین
bottom line طناب زیرین
labium لب زیرین حشره
bottom slide لغزنده زیرین
inferior planets سیارات زیرین
inferior colliculus برجستگی زیرین
hypolimnion اب سرد زیرین
hypodermis پوست زیرین
culet پخ زیرین برلیان
cutis پوست زیرین
base stone سنگ زیرین
lower floor اشکوب زیرین
mandibular ارواره زیرین
subway مجرای زیرین
underpass زیرین راه
underpasses زیرین راه
nether millstone اسیاسنگ زیرین
nether lip or jaw لب یا ارواره زیرین
neath or neath پایین زیرین
named here under نامبرده زیرین
maxilla ارواره زیرین
dewatering outlets خروجی زیرین
the f. words کلمات زیرین
ulna زند زیرین
the underwritten names نامهای زیرین
true pelvis لگن زیرین
undercoat پشم زیرین
troposphere زیرین سپهر
tropopause زیرین مرز
underpart زیرین بخش
undercuts ببرش زیرین
undercut ببرش زیرین
the figure below رقم زیرین
coarse adjustment knob دکمه تنظیم زیرین
undersides طرف یا سوی زیرین
press bed بخش زیرین پرس
binder course قشر زیرین رویه
underside طرف یا سوی زیرین
lower branch of meridian نصف النهار زیرین
inframaxillary nerves پیهای ارواره زیرین
inframaxillary وابسته به ارواره زیرین
nether millstone سنگ زیرین اسیاب
top lift طبقه زیرین پاشنه پا
infra axillary وابسته به ارواره زیرین
trismus تشنج ارواره زیرین
undergrowth پشم یارویش زیرین
semibasement نیم طبقه زیرین ساختمان
jowl ارواره زیرین پرنده گونه
calipee کاسه زیرین لاک پشت
mandibular اروارهای وابسته به ارواره زیرین
stag evil تشنج ارواره زیرین اسب
orlop deck عرشه زیرین کشتی جنگی
orlop عرشه زیرین کشتی جنگی
jowls ارواره زیرین پرنده گونه
neck necessity قسمت زیرین تاج ستون
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
jibs بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
martingale طناب یا زنجیر زیرین دگل یابادبان
diffusion روش انتقال به سط وح زیرین مدار پیچیده
jib بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jibbed بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jibbing بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
labrum لب زیرین بند پائیان لبه بیرونی صدف لب
premaxilla استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
overshot jaw ارواره زبرین هنگامی که ازارواره زیرین جلوترامده است
rhizome ساقههای زیر زمینی ریشه مانند ساقه زیرین
under weft پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
lamellar لایه لایه
coatings لایه
three ply سه لایه
three-ply سه لایه
strata لایه ها
stratum لایه
layer لایه
tier لایه
tiers لایه
layers لایه
layer line خط لایه
lamellose لایه لایه
padding لایه
ribbands لایه
provine لایه
ribband لایه
coursed لایه
courses لایه
substrate لایه
leaf لایه
stuffless بی لایه
beds لایه
riband لایه
yards لایه
yard لایه
bed لایه
ribands لایه
course لایه
shell لایه
shelling لایه
coated لایه
coat لایه
shells لایه
coats لایه
subsell زیر لایه
impervious blanket لایه ناتراوا
impervious blanket لایه نفوذناپذیر
in layers در چند لایه
euphotic اب لایه نورگیر
filter layer لایه صافی
frost blanket course لایه پاد یخ
filter layer لایه پالایش
epilimnion اب لایه زبرین
frost blanket course لایه ضد یخ قشر ضد یخ
superstratum ابر لایه
five ply پنج لایه
substratum زیر لایه
hard layer لایه سخت
hard layer لایه سفت
surface course لایه رویی
substrate زیر لایه
the inner layer لایه درونی
sublevel زیر لایه
wearing course لایه رویی
reversing layer لایه واگردان
priming layer لایه استری
thin film لایه نازک
top layer لایه فوقانی
multilayer چند لایه
mylar لایه پولیستری
traprock لایه بازالتی
porous layer لایه روزنهای
pervious blanket لایه زهکش
overburden لایه سربار
zonate لایه دار
waterproofing course لایه اب بندی
valence shell لایه والانس
magnetic layer لایه مغناطیسی
sand layer لایه ماسه
sedimentation لایه گذاری
subfloor لایه زیر کف
insulated layer لایه عایق
intermediate layer لایه میانی
ionosphere لایه یونسفر
undercoat زیر لایه
stratification لایه بندی
lamella لایه صفحه
soil horizon لایه خاک
silt layer لایه لای
layer of rock لایه سنگی
layering لایه بندی
limnetic zone لایه نورگیر اب
selected material لایه فرم
outer shell لایه والانس
stripping تراش لایه رو
barrier layer لایه سدی
basaltic stratum لایه بازالتی
base course لایه شالوده
binder course لایه استر
ply لایه کاغذ
bioderm لایه زنده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com