Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
electrical double layer
لایه مضاعف الکتریکی
Other Matches
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
electroluminescent
صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
services
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course
لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
collapse pressure
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlays
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlay
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media
زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course
لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
electrostatic
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
argillite
خاک رس لایه لایه
delamination
لایه لایه شدن
delamination
لایه لایه شدگی
interlayer
لایه بین دو لایه
lamination
لایه لایه سازی
delamination
لایه لایه کردن
delaminate
لایه لایه شدن
double
مضاعف
double line
خط مضاعف
double precision
مضاعف
duplexes
مضاعف
doubled up
مضاعف
multiple
مضاعف
doubled
مضاعف
bilateral
مضاعف
duplex
مضاعف
double alternation
تناوب مضاعف
double beam
پرتو مضاعف
double blowing
دمش مضاعف
double bond
اتصال مضاعف
peak to peak voltage
ولتاژ مضاعف
double counting
محاسبه مضاعف
doubled up
مضاعف نمودن
two throw ladder
پلکان مضاعف
double
مضاعف نمودن
birefringence
شکست مضاعف
birefringence
انکسار مضاعف
bilateral observation
دیدبانی مضاعف
fiddle blocks
قرقره مضاعف
doubled
مضاعف نمودن
binary
جفتی مضاعف
double cropping
کشت مضاعف
double decomposition
تجزیه مضاعف
double length
طول مضاعف
double salt
ملح مضاعف
double salt
نمک مضاعف
double refraction
شکست مضاعف
double refraction
انکسار مضاعف
double word
کلمه مضاعف
double taxation
مالیات مضاعف
duplexing
مضاعف کردن
duplexing
مضاعف سازی
duplex console
پیشانه مضاعف
duplex computer
کامپیوتر مضاعف
dual nationality
تابعیت مضاعف
dual density
تراکم مضاعف
doubly linked
با پیوند مضاعف
doubliy
بطور مضاعف
doubleword
کلمه مضاعف
doubled columns
ستونهای مضاعف
double punch
منگنه مضاعف
double diode
دیود مضاعف
double junction
اتصال مضاعف
double lead screw
حلزونی مضاعف
double length
با طول مضاعف
double dissociation
گسست مضاعف
double image
تصویر مضاعف
double precision
دقت مضاعف
double density
چگالی مضاعف
double density
تراکم مضاعف
electrical and otherwise
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
double blind method
روش بی نام مضاعف
double irradiation technique
روش تاباندن مضاعف
double entry
دفتر داری مضاعف
double taxation
مالیات بندی مضاعف
double hardening
سخت گردانی مضاعف
double triode
لامپ تریود مضاعف
double beam
شعاع مضاعف نور
doubled pawns
پیادهای مضاعف شطرنج
oversrike
چاپ مضاعف دخشه
double piston engine
موتور پیستون مضاعف
double linked list
لیست پیوندی مضاعف
double tape
نوار مساحی مضاعف
double limiter
محدود کننده مضاعف
double density recording
ضبط تراکم مضاعف
double contact lamp
لامپ با اتصال مضاعف
double two high rolling mill
دستگاه نورد مضاعف دوبل
double filament lamp
لامپ رشتهای با فیلامان مضاعف
alum
سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
addend
عدد مضاعف عددافزوده شده
polyene
ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
iceland spar
کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
double buffering
روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
gas electric generating set
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
multipe expansion of credit
استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
bed
لایه
shell
لایه
beds
لایه
shells
لایه
courses
لایه
coursed
لایه
course
لایه
three ply
سه لایه
provine
لایه
tier
لایه
tiers
لایه
shelling
لایه
coat
لایه
lamellar
لایه لایه
coated
لایه
coatings
لایه
coats
لایه
lamellose
لایه لایه
three-ply
سه لایه
layer line
خط لایه
yards
لایه
yard
لایه
leaf
لایه
ribbands
لایه
ribands
لایه
riband
لایه
ribband
لایه
stratum
لایه
padding
لایه
stuffless
بی لایه
strata
لایه ها
layers
لایه
substrate
لایه
layer
لایه
bilateral spotting
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
surfacing
لایه پوشش
damp proof course=
لایه نمبند
concrete layer
لایه بتنی
substrate
زیر لایه
acid lining
لایه اسیدی
substratum
زیر لایه
sublevel
زیر لایه
overburden
لایه سربار
top layer
لایه فوقانی
in layers
در چند لایه
mylar
لایه پولیستری
multilayer
چند لایه
impervious blanket
لایه نفوذناپذیر
epilimnion
اب لایه زبرین
binder course
لایه استر
valence shell
لایه والانس
outer shell
لایه والانس
confining layer
لایه فشارزا
coat of plastering
لایه اندود
boundary layer
لایه مرزی
the inner layer
لایه درونی
base course
لایه شالوده
insulated layer
لایه عایق
layering
لایه بندی
undercoat
زیر لایه
layer of rock
لایه سنگی
thin film
لایه نازک
bioderm
لایه زنده
traprock
لایه بازالتی
intermediate layer
لایه میانی
ionosphere
لایه یونسفر
blocking layer
لایه سدی
blockstone course
لایه سنگچین
superstratum
ابر لایه
barrier layer
لایه سدی
magnetic layer
لایه مغناطیسی
priming
لایه اول
stratosphere
لایه- سپهر
carbon deposite
لایه کربن
surface course
لایه رویی
bottom layer
لایه مشترک
limnetic zone
لایه نورگیر اب
basaltic stratum
لایه بازالتی
stripping
برداشت لایه رو
lamella
لایه صفحه
stripping
تراش لایه رو
reversing layer
لایه واگردان
bedding
لایه بندی
plying
لایه کاغذ
bedding
لایه زیرین
wearing course
لایه رویی
pad
لایه پشتی
filter layer
لایه صافی
pads
لایه پشتی
euphotic
اب لایه نورگیر
priming layer
لایه استری
frost blanket course
لایه ضد یخ قشر ضد یخ
ply
لایه کاغذ
plies
لایه کاغذ
stratification
لایه بندی
drainage course
لایه زهکش
soil horizon
لایه خاک
laminated
لاله لایه
silt layer
لایه لای
frost blanket course
لایه پاد یخ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com