Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
chest protector
لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
Other Matches
plastron
محافظ سینه کمر و پهلوهای شمشیرباز
crash protected
دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
escorted
محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escort
محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorting
محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorts
محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
surge protector
محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
guard
صفحه محافظ روکش محافظ
shield
بدنه محافظ دیواره محافظ
shields
بدنه محافظ دیواره محافظ
guards
صفحه محافظ روکش محافظ
guarding
صفحه محافظ روکش محافظ
bow wave
موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
goal judge
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
brooches
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooch
گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
stiffeners
لایی
shim
لایی
bush
لایی
packing
لایی
layer
لایی
layers
لایی
padding
لایی
stuffing
لایی
static seal
لایی
bushes
لایی
distance wadding
لایی
bushing
لایی
pad
لایی
stiffener
لایی
wadding
لایی
gaskets
لایی
gasket
لایی
wads
لایی
mattress
لایی
wad
لایی
pads
لایی
mattresses
لایی
heeltap
لایی پاشنه
pads
لایی گذاشتن
fillings
لایی گذاری
shim
لایی فلزی
plywood
تخته سه لایی
filling
لایی گذاری
pad
لایی گذاشتن
distance wadding
لایی جازم
laminate
چند لایی
stranded conductor
کابل تک لایی
filter packing
لایی صافی
single conductor cable
کابل تک لایی
battery isolator
لایی باتری
isolator for battery plate
لایی باتری
metallic packing
لایی فلزی
cotton wool
پنبه لایی
padding
لایی گذاری
stranded wire
کابل تک لایی
cellulose wadding
لایی سلولزی
cotton wool
لایی پنبه
falsie
لایی پستان بند
pads
دفترچه یادداشت لایی
linings
به خط شدن نظامیان لایی
pad
دفترچه یادداشت لایی
manifold
لوله چند لایی
lining
به خط شدن نظامیان لایی
laminated beam
تیر چند لایی
labyrinth packing
لایی واشر لابیرنت
battery jar spacer
لایی فرف باتری
wads
کپه کردن لایی گذاشتن
booster
لایی استری منفجر کننده
boosters
لایی استری منفجر کننده
wad
کپه کردن لایی گذاشتن
gasket
درز گرفتن لایی گذاشتن
gaskets
درز گرفتن لایی گذاشتن
upholster
روکشیدن مبل و لایی و فنرگذاشتن در ان
improver
لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
buster
خرج مشتعل کننده استری یا لایی
dress improver
لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
oakum
پس مانده الیاف شاهدانه کنف لایی
end on
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
redbreast
پرنده سینه سرخ سینه سرخ
cable laid rope
طنابیکه ازسه رشته سه لایی بافته شده باشد
refereeing
داور
umpire
داور
arbiters
داور
arbiter
داور
referee
داور
umpiring
داور
umpires
داور
referees
داور
umpired
داور
jurors
داور
judge
داور
judged
داور
judges
داور
judging
داور
arbitator
داور
markers
داور
marker
داور
refereed
داور
arbitrators
داور
juror
داور
arbitrator
داور
ladys maid
کلفت
moll
کلفت
stockiest
کلفت
labrose
لب کلفت
molls
کلفت
biddy
کلفت
bonne
کلفت
stocky
کلفت
woman
کلفت
chamber maid
کلفت
trull
کلفت
chamberer
کلفت
femme de chambre
کلفت
blobber
کلفت
hand maid
کلفت
handmaid
کلفت
stockier
کلفت
chambermaids
کلفت
swabber
کلفت
tirewoman
کلفت
heavy-set
کت و کلفت
charwoman
کلفت
handmaidens
کلفت
handmaiden
کلفت
charwomen
کلفت
chambermaid
کلفت
burly
کلفت
housemaid
کلفت
housemaids
کلفت
maidservant
کلفت
thickest
کلفت
servant maid
کلفت
thick
کلفت
thicker
کلفت
squatty
کلفت
refereeing
داور مسابقات
refereed
داور مسابقات
head linesman
داور خط کناری
referee's whistle
سوت داور
referee throw
پرتاب داور
field judge
داور میدان
foot fault judge
کمک داور
sole arbitrator
داور منفرد
placing judge
داور خط پایان
referees
داور مسابقات
ump
کمک داور
referee stops contest
استوپ داور
judicial arbitrator
داور قضائی
judicial arbitrator
داور قانونی
awarded
رای داور
umpiring
داور مانور
netcord umpire
داور تور
umpires
کمک داور
net cord judge
داور تور
award
رای داور
umpire
کمک داور
umpired
داور مانور
umpires
داور مانور
umpired
کمک داور
awarding
رای داور
umpiring
کمک داور
line official
داور خط تجمع
referee
داور مسابقات
awards
رای داور
arbiters
قاضی داور
arbiter
قاضی داور
umpire
داور مانور
blunting
کلفت کردن
dumpy
گردن کلفت
thicken
کلفت ترشدن
blunts
کلفت کردن
bluntest
کلفت کردن
blunter
کلفت کردن
blunted
کلفت کردن
blunt
کلفت کردن
hawsers
طناب کلفت
girl
دوشیزه کلفت
ruffians
گردن کلفت
gold foil
زرورق کلفت
hawser
طناب کلفت
ruffian
گردن کلفت
girls
دوشیزه کلفت
heavyset
کلفت زمخت
yaks
گاومیش دم کلفت
thicken
کلفت کردن
waitress
ندیمه کلفت
thick skinned
پوست کلفت
baryphonia
کلفت صدایی
stodgy
گردن کلفت
doubling
کلفت ریسی
thick warp
نخ تار کلفت
thick weft
نخ پود کلفت
ancilla
پیشخدمت زن کلفت
bondwoman
کلفت زرخرید
waitresses
ندیمه کلفت
thickened
کلفت کردن
thickened
کلفت ترشدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com