English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
sportswear لباس راحت
Other Matches
to dress [put on your clothes or particular clothes] لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
motley مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out پهن کردن لباس [روی بند لباس]
life jacket لباس نجات لباس چوب پنبهای
cosey راحت
beforehand راحت
cosiness راحت
home like راحت
cozy راحت
tranquillity راحت
comfortable راحت
cushier راحت
cushiest راحت
cushy راحت
ease راحت
eased راحت
eases راحت
easing راحت
tranquility راحت
homelike راحت
cosiest راحت
cosies راحت
coziest راحت
cozies راحت
comforting راحت
cozier راحت
cuddly راحت
comfort راحت
cosy راحت
comforts راحت
cosier راحت
placid راحت
snug راحت
convenient راحت
comforted راحت
to take one's rest راحت کردن
to send to glory راحت کردن
straightest راحت مرتب
to be at ease راحت نبودن
easy chairs صندلی راحت
easy chair صندلی راحت
relieving راحت کردن
relieves راحت کردن
relieve راحت کردن
snug راحت واسوده
to lie down راحت کردن
stand easy در جا راحت باش
to set at ease راحت کردن
indolence راحت طلبی
breaks راحت باش
break راحت باش
bed of roses وضع راحت
commodiously بطور راحت
accomodating راحت موافق
couthie راحت ومطبوع
cozily بطور راحت
easy circumstances زندگی راحت
lay on your oars راحت باش
straight راحت مرتب
straighter راحت مرتب
light handed اسان راحت
parade rest راحت باش
set at ease راحت کردن
aforehand اماده راحت
rest راحت باش
well راحت بسیارخوب
rests راحت باش
wells راحت بسیارخوب
Relax! راحت باش!
show up <idiom> راحت دیدن
steam iron ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
accommodatingly بطور موافق راحت
stand easy در جا راحت باش بایستید
jettisons از شر چیزی راحت شدن
jettisoning از شر چیزی راحت شدن
jettisoned از شر چیزی راحت شدن
easy <adj.> راحت [آسان گیر]
relaxed <adj.> راحت [آسان گیر]
dismass به راحت باش رفتن
fall up در جا راحت باش کردن
I'm uneasy about it. من باهاش راحت نیستم.
halt راحت باش کردن
humane killer تپانچه راحت کشی
halted راحت باش کردن
easygoing <adj.> راحت [آسان گیر]
halts راحت باش کردن
easy-going <adj.> راحت [آسان گیر]
jettison از شر چیزی راحت شدن
snugly بطور دنج یا راحت
cuddling در بستر راحت غنودن
You neednt worry . Dont bother your head. خیالت راحت باشد
cuddle در بستر راحت غنودن
Please make yourself comfortable. لطفا" راحت باشید
eases اسودگی راحت کردن
leave alone <idiom> راحت گذاشتن (شخصی)
cuddles در بستر راحت غنودن
well lodged دارای منزل راحت
ease اسودگی راحت کردن
cuddled در بستر راحت غنودن
eased اسودگی راحت کردن
to take one's ease راحت شدن یا بودن
With an easy mind (conscience). با خیال (وجدان ) راحت
easing اسودگی راحت کردن
uniform لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniforms لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
alights راحت کردن تخفیف دادن
homey راحت واسوده خانه دار
lope چهارنعل طبیعی و راحت اسب
loped چهارنعل طبیعی و راحت اسب
To set someones mind at ease. خیال کسی را راحت کردن
alighting راحت کردن تخفیف دادن
coil up تجمع ستون در راحت باش
alighted راحت کردن تخفیف دادن
alight راحت کردن تخفیف دادن
loping چهارنعل طبیعی و راحت اسب
lopes چهارنعل طبیعی و راحت اسب
easement راحت شدن از درد منزل
to sleep sound خواب راحت یاسنگین رفتن
cosily بطور راحت بطورگرم ونرم
out of one's hair <idiom> ازشر کسی راحت شدن
fall up درجا راحت باش بر هم زدن صف
to sleep like a baby <idiom> مثل نوزاد راحت و بی دغدغه خوابیدن
end in itself <idiom> مکان کافی برای راحت بودن
pipe down راحت باش دادن ساکت شدن
Dont stand on ceremony. تشریفات را بگذار کنار ( راحت باش )
I feel relieved because of that issue! خیال من را از این بابت راحت کردی!
This car can hold 6 persons comefortably. دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
She is comfortably off. ازنظرمالی راحت است ( تأمین مالی دارد )
lethal chamber اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
burke بطوراهسته وغیر مستقیم از شرکسی راحت شدن
on easy street <idiom> پول کافی برای زندگی راحت داشتن
no joy without a نوش بانیش است راحت محض میسرنشودنیست به صامی
give someone enough rope and they will hang themself <idiom> به کسی طناب بدی تا راحت خودش دار بزند
flagging قرار دادن یک نشانگر در یک موضوع تا بعداگ راحت پیدا شود
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
The hotel was home from home . هتل مثل منزل خودمان بود ( راحت وکم تشریفات )
visualization تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
When we get this project off the ground we can relax. وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
Gezellig <adj.> دنج دلپذیر راحت. اشاره ضمنی به زمانی که با عزیزان بعد از چند وقت دوری میگذرانید.
users زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
user زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
suitcase نشانهای که حاوی نوشتار صفحه نمایش است و امکان نصب راحت نوشتارها روی سیستم را می دهند
suitcases نشانهای که حاوی نوشتار صفحه نمایش است و امکان نصب راحت نوشتارها روی سیستم را می دهند
managers نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
manager نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
nightgowns لباس شب
outwall لباس تن
donkey jacket لباس
acoutrement لباس
accouterments لباس
accouterment لباس
out fit لباس
bibandtucker لباس
bathhouse لباس کن
frou frou خش خش لباس
evining dress لباس شب
vestment لباس
clothing لباس
nightgown لباس شب
costume لباس
costume لباس
rosettes گل لباس
rosette گل لباس
costumes لباس ها
costumes لباس
untented بی لباس
dressing لباس
dressings لباس
vesture لباس
clobbering لباس
flannels لباس
oilskins لباس ضد اب
garb لباس
clobbers لباس
clobber لباس
flannel لباس
clobbered لباس
attire لباس
conveniency راحت- اسایش- راه دست-اسوده- وسیله اسایش یاراحت- مستراح
seam درز لباس
hanger چنگک لباس
pajama لباس خواب
hangers چنگک لباس
robe de chambre لباس خانه
rainwear لباس بارانی
print dress لباس چیتی
mab لباس ژولیده
playsuit لباس ورزش
night robe لباس خواب
housecoat لباس خانه
nightdresses لباس خواب
housecoats لباس خانه
ski suit لباس اسکی
plain لباس غیرنظامی
tou book لباس تکواندو
toggery لباس فروشی
plainest لباس غیرنظامی
plains لباس غیرنظامی
slip on لباس گشاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com