Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
anti g suit
لباس ضد اثر سرعت ثقل
Other Matches
to dress
[put on your clothes or particular clothes]
لباس پوشیدن
[لباس مهمانی یا لباس ویژه]
[اصطلاح رسمی]
motley
مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out
پهن کردن لباس
[روی بند لباس]
life jacket
لباس نجات لباس چوب پنبهای
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
steam iron
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniform
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniforms
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
decelerate
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
untented
بی لباس
evining dress
لباس شب
attire
لباس
outwall
لباس تن
garb
لباس
out fit
لباس
donkey jacket
لباس
frou frou
خش خش لباس
clobber
لباس
flannel
لباس
flannels
لباس
vesture
لباس
clobbers
لباس
clobbering
لباس
vestment
لباس
accouterment
لباس
rosettes
گل لباس
costume
لباس
nightgowns
لباس شب
clothing
لباس
dressings
لباس
bathhouse
لباس کن
accouterments
لباس
rosette
گل لباس
dressing
لباس
bibandtucker
لباس
costume
لباس
nightgown
لباس شب
clobbered
لباس
costumes
لباس
acoutrement
لباس
costumes
لباس ها
oilskins
لباس ضد اب
garb
لباس پوشانیدن
undergarment
لباس بزیر
tog
لباس پوشیدن
pajama
لباس خواب
ski suit
لباس اسکی
undergarments
لباس بزیر
night robe
لباس خواب
academic costume
لباس دانشگاهی
underclothes
لباس زیر
zippers
زیب لباس
zipper
زیب لباس
knitwear
لباس کشباف
knock about clothes
لباس کار
wet suits
لباس غواصی
laundress
لباس شوی زن
gown
روپوش لباس شب
mab
لباس ژولیده
gowns
روپوش لباس شب
skirts
دامن لباس
skirted
دامن لباس
underwear
لباس زیر
skirt
دامن لباس
launderer
لباس شوی
attire
لباس پوشاندن
silk
لباس ابریشمی
dry suit
لباس غواصی
hangers
چنگک لباس
wet suit
لباس غواصی
hanger
چنگک لباس
the long robe
لباس قضائی
to a onself
لباس زیباپوشیدن
thing
لباس موجود
to dress up
لباس پوشیدن
tuxedo
لباس رسمی
toggery
لباس فروشی
tuxedos
لباس رسمی
tou book
لباس تکواندو
slip-ons
لباس گشاد
housecoats
لباس خانه
costume
لباس محلی
slip on
لباس گشاد
seams
درز لباس
seam
درز لباس
housecoat
لباس خانه
playsuit
لباس ورزش
print dress
لباس چیتی
rainwear
لباس بارانی
fancy dress
لباس بالماسکه
robe de chambre
لباس خانه
slack suit
لباس راحتی
slopwork
لباس دوخته
smoking jacket
لباس اسموکینگ
costumes
لباس محلی
survival suit
لباس نجات
kiyi
برس لباس
braw
جوش لباس
battle dress
لباس ضدگلوله
disguising
لباس مبدل
disguises
لباس مبدل
disguised
لباس مبدل
disguise
لباس مبدل
doffs
لباس کندن
doffing
لباس کندن
doffed
لباس کندن
doff
لباس کندن
disguisedly
با لباس مبدل
pinning
گیره لباس
pinned
گیره لباس
pin
گیره لباس
asbestos kit
لباس نسوز
clothier
لباس فروش
slashes
چاک لباس
clothes tree
چنگک لباس
disrobe
لباس دراوردن
disrobed
لباس دراوردن
disrobes
لباس دراوردن
dresses
لباس پوشیدن
dress
لباس پوشیدن
rigs
لوازم لباس
rigged
لوازم لباس
rig
لوازم لباس
disrobing
لباس دراوردن
gashes
خوش لباس
gashed
خوش لباس
gash
خوش لباس
slash
چاک لباس
slashed
چاک لباس
dreadnought
لباس بارانی
dress suit
لباس رسمی شب
masquerades
لباس مبدل
masqueraded
لباس مبدل
masquerade
لباس مبدل
flight gear
لباس پرواز
gaberdine
لباس پوشش
garderobe
اشکاف لباس
gratuitous issue
لباس پیشکش
khaki
لباس نظامی
tights
لباس تنگ
rags
لباس مندرس
rag
لباس مندرس
habiliment
لباس زیبا
habiliments
لباس مخصوص
habilitate
لباس پوشیده
masquerading
لباس مبدل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com