English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
life vest لباس نجات غریق
Other Matches
lifebuoy کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoys کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifeguard نجات غریق
lifeguards نجات غریق
lifesaving نجات غریق
resuscitation نجات غریق
lifeguard مامور نجات غریق
life buoy حلقه نجات غریق
lifeguards مامور نجات غریق
life belt لاستیک نجات غریق
lifesaving وسیله نجات غریق
life belt کمربند نجات غریق
lifeguard نجات غریق محافظ شخصی
lifeguards نجات غریق محافظ شخصی
lifesaver عضودسته نجات غریق وامثال ان
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
life preserver وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
life preservers وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
life jacket لباس نجات لباس چوب پنبهای
survival suit لباس نجات
to dress [put on your clothes or particular clothes] لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
motley مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out پهن کردن لباس [روی بند لباس]
steam irons ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniforms لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniform لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
escape line خط نجات
rescuing نجات
liveries نجات
rescue نجات
rescued نجات
safety نجات
livery نجات
life vest کت نجات
rescues نجات
salvation نجات
life jacket کت نجات
liberation نجات
crash boat قایق نجات
deep submergence زیردریایی نجات
lifebelt کمربند نجات
lifebelts کمربند نجات
salvation سبب نجات
rescue operation عملیات نجات
safety boat قایق نجات
life float قایق نجات
safety belts کمربند نجات
plane guard ناوگارد نجات
plane guard ناو نجات
saviours نجات دهنده
saviour نجات دهنده
safety belt کمربند نجات
redeliver از نو نجات دادن
refugee relief نجات پناهندگان
rescue basket زنبیل نجات
salvable نجات یافتنی
recovers نجات دادن
parachuted چتر نجات
parachutes چتر نجات
survive نجات دادن
survived نجات دادن
parachuting چتر نجات
survives نجات دادن
surviving نجات دادن
survival pack بسته نجات
life boad قایق نجات
salvageable قابل نجات
recovering نجات دادن
savior نجات دهنده
breeches buoy بویه نجات
survivors نجات یافتگان
deliver نجات دادن
delivers نجات دادن
recover نجات دادن
parachute چتر نجات
life vest جلیقه نجات
save نجات دروازه
parachut چتر نجات
stole جلیقه نجات
saved نجات دروازه
saves نجات دروازه
life buoy بویه نجات
fire escapes نردبان نجات
life buoy حلقه نجات
fire escape نردبان نجات
life boat کرجی نجات
life jacket جلیقه نجات
lifeboats قایق نجات
lifeboat قایق نجات
liferaft شناوه نجات
life belt کمربند نجات
lifeguard submarine زیردریایی نجات
life line طناب نجات
life line بند نجات
life net تور نجات
life raft قایق نجات
survivors نجات یافتگان از مرگ
salvage از خطرنابودی نجات دادن
search and rescue عملیات تجسس و نجات
mae west جلیقه نجات فشاری
helicopter rescue strop کمربند نجات هلیکوپتر
helicopter rescue net تور نجات هلیکوپتر
soteriology مبحث نجات رستگاری
salvaged از خطرنابودی نجات دادن
pararaft وسایل نجات چتربازی
pararescue team تیم تجسس و نجات
lifeguard گارد نجات دریایی
fire and rescue نجات و اطفای حریق
liferaft قایق نجات لاستیکی
lifesaver نجات دهنده زندگانی
lifesaving نجات دهنده زندگی
lifeguards گارد نجات دریایی
rescue and assistance عملیات نجات و مددکاری
salvages از خطرنابودی نجات دادن
salvaging از خطرنابودی نجات دادن
paradrop بارریزی باچتر نجات
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
salvaged اموال نجات یافته از خطر
salvaging اموال نجات یافته از خطر
fire and rescue عملیات نجات و اطفای حریق
helicopter double rescue harness کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
save one's neck/skin <idiom> نجات خوداز خطر ومشکل
unsaved محفوظ نشده نجات نیافته
lifelines طناب یارسن نجات غواص
life line طناب وصل به حلقه نجات
lifeline طناب یارسن نجات غواص
salvages اموال نجات یافته از خطر
save نجات دادن پس انداز کردن
saves نجات دادن پس انداز کردن
saved نجات دادن پس انداز کردن
salvage اموال نجات یافته از خطر
redeemer رهایی بخش نجات دهنده
redeemers رهایی بخش نجات دهنده
salvage money جایزه نجات کشتی یا محموله
escaped فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
to rescue people from the water مردم را [از غرق شدن ] در آب نجات دادن
make a run for it <idiom> برای نجات جان فرار کردن
salvor نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
life jacket سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
escapes فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
surviving ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
to rescue somebody from drowning کسی را از غرق شدن نجات دادن
survives ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survived ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survive ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
escape فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
andromeda از دست غولی نجات یافت وزن او شد
ski patrolman عضو گروه نجات در پیست اسکی
deep submergence زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
escaping فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
jettisons به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvaged نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
ski patrol گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
para bomb بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
salvage نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
reclaim نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
jettisoned به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvaging نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvages نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
reclaims نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaiming نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
jettison به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
reclaimed نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
vent سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
escape line مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
vents سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
anchor line extension kits جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
venting سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
particularism اعتقادباینکه نجات فقط برای برگزیدگان میسر است
roll forward تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
aviation life support equipment وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
salvage نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
vestment لباس
vesture لباس
costumes لباس
evining dress لباس شب
untented بی لباس
costume لباس
nightgowns لباس شب
oilskins لباس ضد اب
flannel لباس
flannels لباس
dressings لباس
dressing لباس
donkey jacket لباس
attire لباس
garb لباس
frou frou خش خش لباس
nightgown لباس شب
clobbered لباس
out fit لباس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com