English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (4 milliseconds)
English Persian
to hem a cloth لبه پارچهای راتوگذاشتن
Other Matches
half bound درپشت وگوشه هاچرمی ودردوطرف پارچهای چرمی پارچهای
cloths روکش پارچهای
cloth روکش پارچهای
list slippers کفش پارچهای
hardbacks جلد پارچهای
haversacks کیسه پارچهای
haversack کیسه پارچهای
hardback جلد پارچهای
aparejo نوعی پالان چرمی یا پارچهای
corporale پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
intervale پارچهای از زمین پست درمیان تپههای یا در کناررودها
cleans مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
beige پارچهای که از پشم طبیعی رنگ نشده ساخته شود
pullicate پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
sleds وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sled وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
gaiters پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
clean مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cleaned مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cleanest مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
gaiter پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
trampolines مجموعهای ازحرکات ژیمناستیکی بر روی میز پارچهای با 11 حرکت مختلف
trampoline مجموعهای ازحرکات ژیمناستیکی بر روی میز پارچهای با 11 حرکت مختلف
gremial پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
sari ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
saris ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
gobo نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
wet bulb termometere ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
ties بند پارچهای جلیقه نجات بند
tie بند پارچهای جلیقه نجات بند
velure پارچه مخملی ماهوت پاک کن پارچهای باماهوت پاک کن پاک کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com