Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
shuto
لبه کارد مانند دست
Other Matches
folding knife
کارد جیبی تاشو
[کارد سوئیسی]
war to the knife
کارد و کارد کشی
stiletto
کارد
knuckle bow
کارد
daggar
کارد
straight dagger
کارد
knuckle guard
کارد
stilettos
کارد
trench knife
کارد سنگری
turning tool
کارد تراش
cutler
کارد فروش
knife edge
لبه کارد
plaster cutting knife
کارد گچبری
knife-edge
لبه کارد
gully
کارد کندن
gullies
کارد کندن
gulleys
کارد کندن
tableware
کارد و چنگال
cutlery
کارد وچنگال
cutlery
کارد و چنگال
knife-edges
لبه کارد
knife
کارد زدن
paper knife
کارد کاغذبری
knife
: چاقو کارد
knifed
کارد زدن
knifes
: چاقو کارد
knifes
کارد زدن
haft
دسته کارد
knifed
: چاقو کارد
machete
کارد بزرگ و سنگین
bread knife
کارد نان بری
cutlery
کارد وچنگال فروشی
coulter
علف بر- کارد گاواهن
machetes
کارد بزرگ و سنگین
back jackknife
شیرجه از جلو بصورت کارد
i am nat my last shifts
کارد به استخوانم رسیده است
matchet
یکجور کارد بزرگ درامریکا
One man sows and another reaps.
<proverb>
یکى مى کارد ,دیگرى درو مى کند .
steak knife
کارد رومیزی دارای تیغه مضرس
scimitar
شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
finish knife
کارد یا تیغ
[مخصوص پرداخت سطح فرش]
bushbabies
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
billhook
نوعی کارد بزرگ که دارای نوک برگشته است
parang
یکجور کارد غلاف دارکه malay ها بکار می برند
I was absolutely infuriated.
کارد میزدی خونم در نمی آمد
[بی نهایت عصبانی بودم]
fossiliferous
فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate
لایه مانند ورقه مانند
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
pipelike
نی مانند
incomparable
بی مانند
feathery
پر مانند
unprecedented
بی مانند
fluty
نی مانند
womanlike
زن مانند
goatish
بز مانند
blotchy
لک مانند
unapproachable
بی مانند
penniform
پر مانند
plumelike
پر مانند
fulidal
اب مانند
without an e.
بی مانند
inimitable
بی مانند
aquiform
اب مانند
analogous
مانند
capitate
مانند سر
frothy
کف مانند
tough
پی مانند
tougher
پی مانند
toughest
پی مانند
after the example of
مانند
and so on
و مانند ان
analog
مانند
anthoid
گل مانند
simulant
مانند
arundinaceous
نی مانند
argillaceous
رس مانند
argillaceous
گل مانند
tendinous
بی مانند
threadlike
نخ مانند
capillaceous
مانند نخ
unprecedentedly
بی مانند
floriform
گل مانند
plumose
پر مانند
filiform
نخ مانند
reedier
نی مانند
reediest
نی مانند
reedy
نی مانند
similar
مانند
etcetera
و مانند ان
encephaloid
مخ مانند
vide
مانند
impish
جن مانند
unequaled
بی مانند
thready
نخ مانند
similiar
مانند
myrtle formed
اس مانند
neared
مانند
liplike
لب مانند
castellated
دژ مانند
foggy
مانند مه
foggiest
مانند مه
foggier
مانند مه
nearer
مانند
analogues
مانند
lambdoid
مانند
inapproachable
بی مانند
icily
یخ مانند
analogue
مانند
as
مانند
near
مانند
near-
مانند
nearest
مانند
nearing
مانند
string
نخ مانند
mammilary
مانند
gypsiferous
گچ مانند
mammilliform
مانند
unique
بی مانند
unequalled
بی مانند
uniquely
بی مانند
unparalleled
بی مانند
nears
مانند
etc
و مانند آن
deltoideus
مانند دال
saclike
کیسه مانند
cloistral
دیر مانند
cystoid
مانند مثانه
negroid
زنگی مانند
collective goods
مانند جاده
columniform
ستون مانند
saccate
کیسه مانند
deiform
خدا مانند
saddlebacked
زین مانند
cinderous
خاکستر مانند
nebulose
ابر مانند
cicatricial
مانند اثرزخم
rheumatoid
مانند روماتیسم
deltoid
مانند دال
dendriform
مانند درخت
sanguineous
خون مانند
sagittary
مانند تیر
lamblike
بره مانند
cuticular
پوست مانند
rodlike
میله مانند
corvine
کلاغ مانند
ctenoid
شانه مانند
lanceolate
نیشتر مانند
cowish
گاو مانند
crinoid
زنبق مانند
lactescent
شیر مانند
lamblkin
بره مانند
lam dacism
مانند لام
reniform
کلیه مانند
reeding
طرح نی مانند
corpuscular
گویچه مانند
coroniform
تاج مانند
corneous
شاخ مانند
rocklike
خاره مانند
rhizoid
ریشه مانند
rattish
موش مانند
coralline
مرجان مانند
coralloid
مانند مرجان
coriaceous
چرم مانند
leatheroid
چرم مانند
ravined
کلاغ مانند
culicoid
پشه مانند
cucullated
مانند خودیاباشلق
cryptand
حجره مانند
argillaceous
مانند خاک رس
mitral
مانند تاج
sheetlike
ورقه مانند
shadowlike
سایه مانند
seedlike
بذر مانند
benzenoid
بنزن مانند
seamilike
درز مانند
billowy
موج مانند
boll
برامدگی مانند
bosomy
پستان مانند
scopulate
کلاله مانند
boxy
جعبه مانند
brach
تازی مانند
metalloid
فلز مانند
baccate
توت مانند
falciform
داس مانند
mastoid
پستان مانند
mattery
ماده مانند
as ever
مانند همیشه
mercurous
جیوه مانند
metalliform
فلز مانند
as usual
مانند همیشه
shrubby
مانند گلچین
shelflike
تاقچه مانند
manlike
مرد مانند
asteroidal
مانند ستاره
auriform
گوش مانند
malty
مالت مانند
maddish
دیوانه مانند
mummiform
مومبا مانند
sciurine
سنجاب مانند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com