Dictiornary-Farsi | لرزش نوسان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
shake	لرزش نوسان
shakes	لرزش نوسان
shaking	لرزش نوسان


Other Matches

voltage swing	نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
oscilloscope	نوسان بین نوسان نما
oscillograph	نوسان سنج نوسان نگار
vibrograph	نوسان نگار نوسان سنج
oscillogram	نوسان سنج نوسان نگار
vibrometer	نوسان نگار نوسان سنج
tremour	لرزش
fluttered	لرزش
quake	لرزش
flutter	لرزش
fluttering	لرزش
frisson	لرزش
flutters	لرزش
frissons	لرزش
tremor	لرزش
tremors	لرزش
trembling	لرزش
tremblement	لرزش
quaked	لرزش
palpitation	لرزش
palpitations	لرزش
fremitus	لرزش
succussion	لرزش
quaking	لرزش
vibration	لرزش
tremolo	لرزش
quakes	لرزش
tremulously	با لرزش
trill	لرزش صدا
quaked	لرزش داشتن
tremulant	ترسان لرزش
trilled	لرزش صدا
tremolant	موجد لرزش
tremolant	لرزش دار
trills	لرزش صدا
tremulant	لرزش دار
tremulous	لرزش دار
titubation	لرزش تلوتلوخوردن
shakes	لرزش تزلزل
thirl	لرزش طنین
shaking	لرزش تزلزل
quake	لرزش داشتن
quakes	لرزش داشتن
trepidation	لرزش رعشه
quaking	لرزش داشتن
shimmey	لرزش داشتن
shimmy	لرزش داشتن
succussion	لرزش مایعات
boom swing	ناحیه لرزش
flutter	لرزش اهتزاز
magnetic ripple	لرزش مغناطیسی
shake	لرزش تزلزل
fluttered	لرزش اهتزاز
fluttering	لرزش اهتزاز
flutters	لرزش اهتزاز
aflutter	در حال لرزش
tremolo	لرزش صدا تحریر
vibration	لرزش ماساژ دادن
sbend distortion	لرزش تصویر رادار
tirl	مرتعش کردن لرزش
As you make your bed so you must lie on it <idiom>	هر کسی که خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه
vibratile	قابل لرزش و ارتعاش جنبنده
quavering	لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quaver	لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
scurve distortion	لرزش تصویر رادار در اثرحرکت انتن
quavers	لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavered	لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
To accpt the consequences . to face the music .	پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
sbend distortion	لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
fluctuate	نوسان
libration	نوسان
vibrancy	نوسان
head nystagmus	نوسان سر
ascillation	نوسان
lurching	نوسان
sways	نوسان
swayed	نوسان
sway	نوسان
oscillatory motion	نوسان
fluctuated	نوسان
pulsation	نوسان
fluctuates	نوسان
fluctuation	نوسان
lurches	نوسان
swing	نوسان
see-sawed	نوسان
vibration	نوسان
to-ing and fro-ing	نوسان
yo-yo	در نوسان
oscillations	نوسان
see-saws	نوسان
swings	نوسان
undulation	نوسان
see-saw	نوسان
dead beat	بی نوسان
oscillation	نوسان
see-sawing	نوسان
yo-yos	در نوسان
lurched	نوسان
lurch	نوسان
line voltage variation	نوسان ولتاژ
light fluctuation	نوسان روشنایی
bulid up	نوسان کردن
light fluctuation	نوسان نور
generation of oscillations	تولید نوسان
line voltage variation	نوسان شبکه
whirling mode	نوسان شفت
goniometer	نوسان سنج
vibrometer	نوسان سنج
vibrograph	نوسان نگار
vibrograph	رسام نوسان
multivibrator	نوسان ساز
damped oscillation	نوسان میرا
see-saw	نوسان کردن
damped osillation	نوسان میرا
quenching frequency	فرکانس نوسان
intermediate oscillation	نوسان میانی
frequency of oscillations	فرکانس نوسان
economic fluctuation	نوسان اقتصادی
free oscillation	نوسان ازاد
fluctuation of load	نوسان بار
see-saws	نوسان کردن
floating axle	محور نوسان
see-sawing	نوسان کردن
electron vibrations	نوسان الکترونها
see-sawed	نوسان کردن
librate	نوسان کردن
downward swing	نوسان رو به پایین
load variation	نوسان بار
vibrational	لرزه نوسان
oscilloscope	نوسان نگار
oscilloscope	نوسان نما
oscilloscope	نوسان سنج
oscillometry	نوسان سنجی
oscillometer	نوسان سنج
periodic fluctuation	نوسان دورهای
total amplitude of oscillation	دامنه کل نوسان
stable oscillation	نوسان پایدار
sides way	نوسان عرضی
swing bridge	پل نوسان دار
swingy	نوسان دار
self excited/induced vibration	نوسان خودالقایی
swivelling feature	قابلیت نوسان
torsional vibration	نوسان پیچشی
oscillography	نوسان نگاری
vacillant	نوسان کننده
vibratility	لرزه نوسان
vibration damper	میراکننده نوسان
vibration damping	میرایی نوسان
oscillating circuit	مدار نوسان
natural vibration	نوسان ازاد
natural vibration	نوسان طبیعی
vibration excitation	تحریک نوسان
oscillator	نوسان کننده
oscillator	نوسان ساز
oscillograph	نوسان نگار
oscillograph	نوسان نما
oscillogram	نوسان نگاشت
oscillogram	نوسان نگاره
swayer	نوسان دار
fluctuate	نوسان داشتن
buff	نوسان کردن
fluctuated	نوسان داشتن
vary	نوسان کردن
amplitude	میدان نوسان
fluctuates	نوسان داشتن
varies	نوسان کردن
modulation	نوسان صدا
modulation	نوسان فرکانس
undulates	نوسان داشتن
undulated	نوسان داشتن
reciprocates	نوسان کردن
undulate	نوسان داشتن
oscillations	نوسان سازی
buffs	نوسان کردن
swivels	نوسان کردن
oscillated	نوسان کردن
oscillates	نوسان کردن
reciprocate	نوسان کردن
reciprocated	نوسان کردن
fading	نوسان صدا
wavers	نوسان کردن
wavering	نوسان کردن
wavered	نوسان کردن
swivel	نوسان کردن
waver	نوسان کردن
swivelled	نوسان کردن
oscillate	نوسان کردن
oscillation	نوسان سازی
vacillation	اونگ نوسان
hunting	نوسان سرعت
back swing	نوسان به عقب
vibrators	وسیله نوسان
swing	تاب نوسان
swivelling	نوسان دار
swings	نوسان کردن
swinger	نوسان دار
aperiodic phenomenon	پدیده بی نوسان
amplitude of oscillation	دامنه نوسان
swings	تاب نوسان